سخنی با زنان جوان رو سری پوش. آیا این عادتست یا اجبار و یا باور؟!

مشاهدات روزانه ام دراروپا و چند نکته ای دیگر مراواداشت، که اولا نقش عادت و احترام به خانواده درباره زنان روسری پوش، درمرکز تمدن جهان کتابی بنویسم و همه چیز را بی طرفانه توضیح دهم، اما ازآنجاکه زیادطول می کشید، ترجیح دادم فعلا به نشر یک مطلب، درخصوص این موضوع، اکتفاء کنم و کتاب را بگذارم به سر صبر. اگر عمر باقی ماند، ادامه دهم و آن را بنویسم. تیتر مطلب گویای همه چیز است. عادت و اجبار وتربیت اولیه نقش مهمی در رفتار انسانها دارند. به این نکات مهم نا آگاهی را اضافه کنیم که صد در صد مؤثر است بهمین دلیل داعش با تسخیر یک شهر در خاورمیانه تمام جهان را دربرابر خود قرار داده است. چون به یک نکته واقف است وآن نا آگاهی مطلق از کتب مذهبی درخاورزمین است که بیدادمی کند وآنها می توانند باخیال راحت قرون وسطا وبرده فروشی را برگردانند. اینها مو به مو به دستورات محمدپیامبر اسلام عمل می کنند و دراین میان من واقعا در تعجبم که روسری پوشان آن کسی را می پرستند که در حدیث شماره 45 صفحه 163نهج الفصاحه می گوید: “در باره زنان از خدا بترسید که آن ها پیش شما اسیرند”. و در حدیث 2270 صفحه 634 می گوید: “زن دو پرده دارد قبر و زناشوئی”. در احادیث 2348 و 2349صفحه های 650 و 651 می گوید: “اگر بکسی دستور می دادم کسی راسجده کند به زن دستور می دادم شوهرش راسجده کند”. و بعد می گوید: “اگر به کسی دستور می دادم کسی را سجده کند به زنان دستور می دادم شوهران خویش را سجده کنند از بس که خدا برای شوهران حق به گردن زنان نهاده است”. همین پیامبر درحدیث 2750 صفحه 722 می گوید: “هرکس ببلیه دختر داری مبتلا شود و با آنهانیکوکاری کند، پرده ی وی ازآتش جهنم شوند”. آیاچنین فردی قبل از همه برای زنان لایق پرستش هست؟ بهرحال برخی از زنان ودختران مؤمن و حتا فعال، مانند خانم دکتر بنی صدر و خانم مریم رجوی و خانم رهنورد، از کسی که این جملات فوق را درباره آنها گفته است، ستایش می کنند. درواقع این عمل از دوحالت خارج نیست یا واقعا مطالب گوینده را نفهمیده اند ویا علنا به بردگی خود صحه می گذارند. این نکته آخر در مورد شخصیتهای نامبرده، بعید بنظر می رسد. بدون تردید آنها احتمالا ازبنده درباره محتوای کتب مقدس مطلع تر باشند. اگر این طور است، پس تنها راهی که باقی می ماند، مسئله مقام و فرصت طلبی است.

دوما امیدوارم عمر باقی بماند و وقتم کفایت کند، به آن آرزوی دیرینه ام که انتشارآن کتاب ذکر شده فوق است، برسم. در حال حاضر دو کتاب دیگر در دست نوشتن دارم که یکی زیر عنوان “زنان ازدید پیامبر اسلام درنهج الفصاحه”. حقیقتا این نقدی بر دومین کتاب مقدس مسلمانان است. دگری “آیا قرآن مجید وحی خداوند است یا گفته محمد پیامبر”؟ این ها اوقاتم را بخود مشغول کرده اند. کتاب اولی تقریبا تمام است ودومی که ازسال گذشته آن راآغار کرده ام بیش ازصد صفحه ی آن به پایان رسیده وهردو را برای بسیاری به خامی ارسال کرده ام و نیز اولی در نشریات اینترنتی به صورت 9 مقاله جدا از هم نشر یافته است. مقاله دهم جمع بندی و مؤخره ی کتاب خواهدبود که امید است هر چه زود تر بدست چاپ سپرده شود. بعلاوه اینها کتاب “ترس و وحشت سامیه شریف الجزایری” مقیم کانادارا دردست ترجمه دارم که آنهم بیش از 33 صفحه آن رابرای علاقمندان ارسال داشته ام.
برخی ازعزیزان با بی صبری منتظر انتشار کتب هستند ومن دراین زمینه نامه های فراوانی دریافت کرده ام.
درهرصورت همه نوشته ها درتاریخ می مانند، اما بهتر و ماندگار تر ازهمه کتاب است، چون کتاب درکتابخانه های عمومی و دانشگاهها جای دارد و مورد استفاده حداقل خوانندگان علاقمند و محققین قرار می گیرد. یعنی دسترسی به آنها ساده تر هستند، تا مقاله ای در مجله یا روزنامه ای. گرچه این دونیز آرشیو یا بایگانی می شوند وانسان هرگاه بخواهد دردسترس است. آن ها درحقیقت فقط اغلب برای محققین اند و بندرت یا بسیار کمتر از کتاب مورد استفاده خوانندگان عزیز قرار می گیرد.
اما برگردیم به روسری پوش های مدرن درکشورهای خاور میانه و نزدیک و بویژه کشورهای عربی و شاخ آفریقا و افغانسان و پاکستان و ایران و ترکیه و قبل از همه فرزندان کارگران ترک مهمان که حتا در اروپا بدنیا آمده اند. البته اگر دقیق بنگریم مسئله جنبه سیاسی بخود گرفته است تامذهبی و یا عادت شده است. ازسیاسیها و عادتیها زیاد دیده می شوند. درحقیقت، اغلب دربحث سیاسی درمیان افراد مترقی شنیده و گفته می شود که خارجیان به عنوان شهروند درجه دوم مهر می خورند. بنابراین بخشی از این خارجیان برای مقابله و انتقامجوئی از وسیله مذهب استفاده می کنند و با وصف اینکه شیشه آبجو را بادندان بازمی کنند به دین اسلام که مشروب را حرام می داند، پای بند می مانند و در این میان رو سری نیز رواج پیدا می کند و زیاده از پیش به اسلام پرداخته می شود، قبل از آن که محتوای کتب مقدس این مذهب را بفهمند. درحقیقت هر چه سطح آگاهی توده ها در باره آئین پائین تر باشد، بویژه زنان بیشتر تحت کنترول قرار می گیرند و روسری به حجاب افغانی مانند، تبدیل می شود. این را بخوبی می توان در کشورهای عربی و تا حدی در ایران مشاهده کرد. گاهی به دلیل معذورات، عادت و یاهمان طوریکه اشاره شد، بدلیل تعصب، زنان و دختران اجبارا روسری می پوشند. مثلابارها دختران جوان ولیبرالی رادیده ومی بینم، ضمن اینکه خود را باهفت قلم آرایش کرده اند، رو سری نیز بسر دارند. اغلب اینها از همان رو سری پوشانی هستند که به اجبار رو سری می پوشند و یا دارای والدین لیبرال تر اند وفقط دختران رامجبور به داشتن رو سری، بخاطر همسایه ها و ظاهر سازی به دینداری، می کنند. در صورتی که در قرآن مجید و احادیث پیامبر آمده است حتا عطر زدن برای زنان نا خوشآیند است، تاچه رسد به آرایش چشم و ابرو وحتا نشان دادن پشت و باسن لخت، اما با روسری! برای محدودیت زنان وگفته پیامبر نگاه کنید به حدیث 177 صفحه 188 نهج الفصاحه که پیامبر اسلام گوید:“اگرزنی خودرا معطر کند و برمردمی بگذرد که بوی او را در یابند زنا کار است”. یعنی زانی است و جرم زانی بنابه قرآن مجید، نخست صد ضربه شلاق است و بعدش احتمالا سنگسار. برای مثال گاهی به خودم با این سن و سال جرأت داده و می دهم و ازآن دختران جوانی که روسری به سر دارند، می پرسم که: “تو دختر روشن فکر ومتمدن و احتمالا اهل مطالعه ای بنظر می رسید، آیاقرآن مجید را خوانده اید؟!” اغلب بنا به عادت و رسم ورسومات خاورزمینی، ازموضع دفاعی، پاسخ مثبت شنیده ام. من با بیشرمی و رک و راست و نهایتا بنا به عمری که در این راه گذرانده ام، با صراحت گفته ام و می گویم نه! تو قرآن را نخوانده اید و یاخوانده اید اما نفهمیده اید! زیرا هرزن متمدنی ومدافع حقوق برابر زن ومرد قرآن واحادیث را خوانده وفهمیده باشد هرگز روسری نخواهد پوشید و اصلا ازاسلام روی گردان می شود. حقیقتا، اسلام آئینیست مردانه و من واقعا تعجب می کنم که برخی از زنان فعال با چنگ و دندان از آن دفاع می کنند. دواقع اگر زن فهمیده ای قرآن مجید و احادیث پیامبر و امامان را خوانده و فهمیده باشد و باز هم از این دین دفاع کند، همانطوریکه قبلا گفتم، باصراحت باید تکرار کنم چنین بانوئی به بردگی خود و بردگی همه هم جنسانش صحه می گذارد. در جائی که در نهج الفصاحه، حدیث 45 صفحه 163 نظر پیامبررا آورده ام که زن را اسیر مرد می داند، ودرهمین کتاب حدیث 970 صفحه 350 گفته است: “محکم ترین سلاح شیطان زنانند”! با این توصیف، برخی اززنان نیز به این مسئله مهم توجه نمی کنند. درواقع آن زنانی که رو سری می پوشند و از اسلام دفاع می کنند، باز هم مکررا می گویم، قبول می کنند اسارت و بردگی خود را. راه های کلی برای پوشیدن روسری و جود دارند که بدون شک و در مجموع از سه حالت زیر خارج نیستند، آنگونه که اشاره شد، یا طرف عادت کرده است و رو سری بخشی از رسم ورسومات قبیله وکشورش می داند وباید به آن پای بند باشد ویابه احترام خانواده این کاررا می کند و نهایتا یا فرصت طلب است و برای حفظ شغل ومقام خود به این کار ننگ آمیز تن می دهد، گر چه می داند، کار درستی نیست و عده قلیلی نا آگاه اما خود خواه و حراف نیزهستند که رژیم مذهبی خوب آنهارا می شناسد و ازحرافی آنها دررسانه هاسوء استفاده می کند. ازمیان پرسش شده ها بسیاری از دختران و زنان از کوره در می روند و با خشم و بدون مقدمه می گویند، شما ضد مذهب هستید و گوش شنوا برای توضیحات و استدلالات بعدی هم ندارند. من این دسته از متعصبین را، نا آگاه ازقوانین آئینی وکتب مقدس آن آئین می دانم. برخی دگرهستند که خیلی مؤدبانه می گویند، مذهب مسئله شخصی است. من این عده را ازلیبرال هائی می خوانم که مایل نیستند خودرا در گیر مسایل کنند. در میان آنان افراد متمدن تری بوده و هستند که می گویند: هرکسی برای خود ازکتب مقدس تفسیری دارد. درواقع با بیان این جمله غیر مستقیم اعتراف می کنند که قرآن مجید را نخوانده اند وفقط ازواعظین یا ازروحانیون ویا ازمفتی ها درپای منبر شنیده اند. لذا آن دختران وزنانی که قرآن مجید سوره النساء آیه 34، ترجمه آیت الله الهی قمشه ای را، خوانده و یا ازاحادیث پیامبر، برای مثال حدیث 195 صفحه 191 و حدیث 331 صفحه 219 و حدیث 1183 صفحه 391 و نظیرآنها که صدها هستند، ترجمه ابوالقاسم پاینده را، بخوانند که باصراحت زن رابرده مرد می داند و یا داشتن دختررا بلا (حدیث 2750 صفحه 722) می داند، آگاه باشند، هرگز نه رو سری می پوشند و نه به اسلام روی می آورند.
اگر از نظر جامعه وملت شناسی، این پدیده اجتماعی جهان اسلام را نگاه وبررسی کنیم می بینیم دلایل متفاوتی برای آن می توان یافت. اینکه درهمه ادیان(کم وبیش) مردسالاری حاکم است وحق زنان به نسبت کم و زیاد زیر پا گذاشته می شود، تردیدی در آن نیست. اکثر زنان و دخترانی که در کشورهای مسلمان نشین زندگی می کنند، چنددلیل عمده هست که روسری بسر دارند: نخست اکثرپدران، برادران و شوهران فنا تیک یا متعصب می خواهند و این عمدتا در دهات و شهرهای دوراز مرکز مملکت است وچون اغلب زنان ودختران وابسته اقتصادی به مردان هستند و ملاها نیز شدیدا تأکید می کنند واین نکات رابه مسئله نجابت واخلاق ربط داده ومی دهند، درصورتیکه دزد و دروغگو و حقه باز نانجیب اند نه کسی که روسری نمی پوشد. پس دردین اسلام مردانه اغلب این روسری پوشیدنها، به عادت تبدیل شده است. گروه دوم نا آگاهی مطلق در میان زنان و دختران از محتوای کتب مقدس آئینی است. این نا آگاهی از کتب آئینی، فرق نمی کند در شهرها و روستاها باشند یاجای دیگر، عامل اصلی روسری پوشیدنهاست. هردختر یازنی که قرآن مجیدرابخواند، بدون تردید در آن شک می کند و برای نمونه، درصد بالائی ازدختران وزنان جوان در 35 سال گذشته به اندازه 1400 سال پیدایش اسلام کتب دینی راخوانده اند وبهمین دلیل مسئله مطالعات دختران، در دل روحانیون وحشت ایجاد کرده است. تا جائی که یک زن درملاء عام روسری اش را به اعتراض بمأموران گشت برمی دارد وحتا اتفاق افتاده است بدلیل اعتراض به نهی ازمنکر که ایراد ازروسری گرفته می شود در خیابان لخت شده است و شروع به دویدن کرده است. گروه سوم زنان و دختران آگاهی هستند که هیچ باور ندارند به پوشیدن روسری. اما اجبارا و بطور فرصت طلبانه برای حفظ شغل و مقام و یاموقعیت و جایگاه عضوی ازخانواده، ظاهرسازی می کنند. این عمل را خود سانسوری گویند ؛ و الی استاد دانشگاهی که ده ها جلد کتاب علمی نوشته است و هیچ باور به جن و پری هم ندارد و به محض این که منزل می رسد رو سری اش را پرت می کند و نماز نمی خواند و روزه هم نمی گیرد، نمی تواند اصلا، به اسلام باور داشته باشد. زنان و دختران جهان اسلام می دانند که این دین رفرم پذیر نیست و در حال حاضر نمی شود قوانین اش را نادیده گرفت. آنگونه که اوریانا فالاچی خبر نگار فقید ایتالیائی به درستی گفته است: “اسلام کوهی است 1400 ساله و بدون حرکت، با غار هایی تاریک و بی انتها که هیچ راهی بسوی روشنائی ودست آوردهای تمدن ندارد”. در واقع اسلام هیچ راهی برای رسیدن بتمدن باقی نگذاشته است. درهرصورت برای همه “لاتغییر بودن قوانین اسلام” محرز است وتازمانی که اکثرا آگاه نباشند و رفرمی یاتغییری دراسلام که بخشی ازفرهنگ گروهی ازانسانها است، بوجود نیاید، دربر همان پاشنه زنگ زده خود می چرخد وکاری نمی توان کرد. البته امروزه بایستی دختران جوان از بخشی ازحق خود بگذرند و برای آیندگان فداکاری کنند و بیشتر در باره آنچه که اجبارا به آن باور دارند، مطالعه کنند. ایمان دارم اگر کتاب مقدس قرآن، توسط دختران و زنان خوانده و فهمیده شود، دیگر حتا زن دیوانه ای هم، مانند آن زن درحومه پاریس یافت نمی شود که خود را منفجر کند! بطوری که گویند؛ چون پسر عموی تروریست او در تیراندازی ومقابله با پلیس پاریس کشته شده بود، حاضر می شود، برای بکرسی نشاندن قوانین قرون وسطائی اسلام، خود را با بمب منفجر کند. البته بنا به قانون دینی اسلام عقد دختر عمو وپسر عمو در عرش اعلا! بسته شده! احتمالا او به این امید خودرا منفجر کرده که دربهشت به حرمسرای پسر عمویش بپیوندد! یا جزو آن حوریانی باشد که بهرشهید درراه خدا می دهند! درباره حوریان اهدائی به هرشهید، پیامبر اسلام گفته است که متأسفانه به دلایل جلو گیری از آبرو ریزی بیشتر آن را در چاپهای جدید حذف کرده اند. اما خوشبختانه مجلسی در بحارالانوار به این گفته ی پیامبر اسلام استناد کرده است که شهید محراب آیت الله دست غیب نیز ازبحارالانوار صفحه 8/ 128 بدین شرح آورده است که: “قصری است در بهشت از لؤ لؤ، درآن قصر هفتاد خانه از یاقوت سرخ و در هرخانه هفتاد حجره از زمرد و در هرحجره هفتاد تخت است و برهرتحتی هفتاد فرش ازهر رنگی است و برهرفرشی حورالعینی می باشد و درهرحجره هفتاد خوان طعام ودر هرخوانی هفتاد قسم طعام است ودرهرحجره ای هفتاد خادمه می باشد وخدای تعالی چنان قوه ای به مؤمن می دهد که ازتمام آنها بهره می برد”. معاد همانجا صفحه 184/185 گویا این حدیث جزو آن 473 حدیثی بوده که بمرور زمان حذف کرده اند. اگرهر جوانی(دختر یا پسر) با سواد اجتماعی چنین احادیثی را بخواند به ریش گوینده اش خواهد خندید. بهمین دلیل آن راحذف کرده اند که بیش از این آبروی اسلام نرود.
اکنون که در بالا مسئله بمب گذاری و یا انتحار، آنهم درمرکز تمدن دنیا (فرانسه)، به میان آمده، باید ریشه سیاسی آنرا بیابیم وبررسی کنیم. من بیش از46 سال است دراروپا، تقریبابطور اجبار زندگی می کنم. درخلال نخستین یازده سال زندگیم که دانشجو بودم و علاقمند به مسایل اجتماعی، هرگز به این اندازه حتا در میان ترکهای مهمان، رو سری پوش و فناتیک نمی دیدم. انسان متفکر ازخود می پرسد، چرابعد ازانقلاب اسلامی ایران حتا درمیان خارجی های احساساتی و بیکار و شاغل آن قدر به اسلام روی آورده اند؟! این خود بحث جداگانه ای است و نیاز به جمع آوری سند دارد که من امیدوارم این اسناد بعد از جمع آوری در کتاب ذکر شده فوق بکار گرفته شود. به هرحال باید بگویم که بیشتر روی آوردن خارجی ها به اسلام مسئله اطلاعاتی در خدمت دولتهای اروپائی و آمریکائی است که این آئین سیاسی راتحت نظرخود داشته باشند. اگرکمی منطقی وعمیق ترفکر کنیم، می توان بادلایل فراوان تری آنرا بررسی کرد و به نتیجه ای رسید که برای اروپائیان وگردانندگان آنها زیاد خوش آیند نیست. اولا سیاست اروپائیان و کشورهای سرمایه داری و صنعتی درقبال این خارجیان، سیاستی تبعیض گرایانه است واین مسئله بیشترجوانان خارجی راکه دراروپا بدنیا آمده و تاحدودی به فرهنگ وزبان کشوری که والدین آنها زندگی می کنند، تسلط دارند، تبعیض قابل رؤیت تراست و همین بانی و بزرگترین عامل افراطی گرائی وضدیت با قوانین این کشورهای مهمان دار است. این افراطیگرائی درمیان بیکاران احساساتی ومورد تبعیض قرار گرفتگان فراوان هستند و اینها شکارهای خوبی برای داعش که از جانب عربستان سعودی و قطر پشتیبانی مالی می شوند، خواهند بود. تصورش رابکنید، جوانی که دراروپا بزرگ شده و برای کمکهای اولیه زندگی مرتب ازجانب افراد بومی تحقیر وسرزنش می شود و حتا نمی توانند یک دختر رفیق داشته باشند و او را دعوت کنند به یک قهوه. در عوض اگر در استخدام داعش در آیند، هرکدام حد اقل ماهی هزاردلار دریافت می کنند و دختران “کافر” فراوان در اختیارشان می گذارند و بعلاوه اگر در راه اسلام کشته شوند وعده بهشت برین با حوریان فراوان به آنها داده می شود. لذا معلوم است آنها نه این که حاضر می شوند بمیرند، بلکه بزرگترین تبلیغ در میان جوانان خارجی را برای اسلام خواهند کرد.
اغلب آنهادارای گذرنامه اروپائی هستند وآزادانه می توانند مسافرت کنند وترتیب همه بمب گذاریها را بدهند. بعلاوه بامقدار پول فراوانی که در اختیار دارند می توانند پسران خارجی و همکلاسی های سابق خودرا تشویق کنند که نخست نقش مشاور را داشته باشند وپول هنگفتی را دریافت کنند و همینکه وارد منطقه شدند وجو را دیدند و تمام پلها را پشت سرخود ویران کردند دوراه بیشتر ندارند یا بمانند و وارد مبارزه شوند وهمه را دشمن خود کنند وبه دلیل مرتکب شدن جرم دیگر نمی توانند به مملکت خود آزادانه بر گردند و در نتیجه برای بمب گذاری در اروپا آماده می شوند. اینها هم زبان را خوب می دانند و هم به ریزه کاری ها آشنا هستند.
دکتر گلمراد مرادی