“سردشت” ارمان شهر، اسطوره و سنگر مقاومت راه ازادی كه هم‌اکنون به جای هویت…. شاسوار رحمانی

“سردشت” ارمان شهر، اسطوره و سنگر مقاومت راه ازادی كه هم‌اکنون به جای هویت پر افتخار و طبیعت سرسبز و شاداب ان، ماده‌ی مخدر شیشه، هویت شهری سردشت را تشکیل می‌دهد”  “سردشت”و نوای بینوای و تن های رنجور و مجروح، حاصل از جنگ ایران و عراق در ریختن بمبهای شیمیایی بر سر ان تا شكستن حرمت و قداست ان به واسطه بمباباران شیمیایی دیگر از جنس مواد مخدر شیمیایی (شیشه)توسط دست های به ظاهر پنهان اما كاملاً هویدا توسط نظام به جای التیام زخمهای عمیق بر پیكره اش در صلابت و پایداری در نقطه صفر مرزی كه حدود هشت سال خط مقدم جبهه بود تا بی نمكی دستتانشان بر رزمندگان اسلام !!! تا روحیه صلحشوری و ازاد منشئی در برابر ظلم استبداد و از همه مهمتر سفره و خوان گسترده اشان بدون هیچ گونه چشمداشتی بر هر مهمان خوانده و ناخوانده!! و سكوت خفت بار امام جمعه خفته و دستیارش و سایر ائمه و پیشنمازان سردشت و حومه!!

اما برگردیم به اصل موضوع كه چرا و واقعاً به چه جرمی این بلایا بر این مردم محنت زده در این دیار فراموش شده می رود!مردمی كه فاجعه قرن بیست و یكم را با گازهای شیمیایی و خردل در طول جنگ را تجربه كردند و هزاران هزار شهید و جانباز دادند و دریغ از یك روز ملی در ایران به عنوان عزای عمومی و ثبت ان تا خدمات ویژه برای جانبازان كه میتوانست كوچكترین حركت برای تسلای این مردم داغدیده باشد!

اما سوای اینكه تا كنون هیچ اقدام چشمگیری از سوی حكومتیان برای زدودن غبار زخمها و خستگی هایشان صورت نگرفته بلكه در اقدامی هوشمندانه و حساب شده تصمیم به رسوا كردن این شهر گرفته و می خواهند به دلایلی كه ذیلاً عرض می كنم تیشه نهایی به ریشه این مردم و دیار مظلوم وارد كنند!!

واقع شدن سردشت در نقطه صفر مرزی همیشه برای نظام حائز اهمیت بوده و مخصوصاً كه ساكنینش كرد بوده،همیشه زنگ خطری برای نظام بوده و می باشد. نظر به اینكه منطقه از لحاظ جغرافیا و استراتژیكی بسیار حساس بوده،تا جای كه در طول تاریخ همیشه جولانگاه دولت های درگیر منطقه و همچنین تردد و اطراق احزاب مختلف مخالف نظام بوده است!!

نقب زدن و مروری بر بافت اجتماعی ،آداب،رسوم، مهمانوازی و تاریخی این شهر نمی تواند بی ربط به مسائل و مشكلات جاری باشد!

سردشت و حومه از دیر باز زندگی عشایری داشته و تسلیم نشدن در برابر سركوب قدرتهای مركزی در طول تاریخ از دیگر ویژگیهای این دیار است! مهمان نوازی و خوان گسترده شان در طول تاریخ به اعتراف تمامی احزاب و اپوزیسیون های مخالف نظام،كرد و غیر كرد انكار ناپذیر است!

به جرات و یقین می توان گفت كه سردشت مفتخر است به سنگر مقاومت در برابر استبداد و مهد و مأمن و مأویی برای مظلومان!

از سازمان فدائیان خلق گرفته تا مجاهدین تا حزب توده و چریكهای فدائی همه و همه بر خوان این مردم نشسته اند! اری از دیگر افتخارات تاریخی این مردم مهمانوازیهای طولانی مدت بر دو حزب اتحاد میهنی كردستان عراق به رهبری جلال طالبانی و حزب پارت دمكرات كردستان به رهبری ملا مصطفی بارزانی فقید است و از همه مهمتر سنگر و پایگاه مقاوم احزاب كردستان مخالف استبداد نظام از جمله حزب دمكرات كردستان ایران به رهبری تاریخی زنده یاد دكتر قاسملو و حزب زحمت كشأن كردستان به رهبری بزرگ مرد تاریخ فؤاد مصطفی سلطانی است!

و موارد یاد شده بالا و بسیاری موارد ناگفته دیگر اگر چه در حافظه أذهان به باد فراموشی سپرده شده و نخبه گان جوان در بسیاری مواقع از رویدادهای تاریخی منطقه بی اطلاعند اما محض اطلاع توده های مردم این موارد ذكر شده چیزی نیست كه از حافظه نظام زدوده شود و در حافظه تاریخی نظام دسته بندی شده و همیشه به روز و آپ دیت می شود!

مخصوصاً این روزها كه جامعه سردشت از ان بافت سنتی بدر امده و قشری تحصیل كرده مسائل منطقه را بدقت رصد كرده و سؤالات زیادی در ذهنشان تداعی شده و سعی در حل كردن معمای ان دارند!

اری نظام در چند سال اخیر به وضوع دریافته است كه در جامعه حركتهای جمعی خاصی از قبیل مجتمعهای فرهنگی، حركتهای گروهی چون بهداشت و نگهداری طبیعت،كوهنوردی،مبارزه با زمین خواری و تخریب جنگلها و از همه مهمتر گرامیداشت اعیاد باستانی چون ” نوروز” كه سنمبل اتحاد و همبستگی ملت كرد می باشد، می توان زنگ خطر محسوس و جدی قلمداد شود و طبیعتاً از تمام امكانانش بدون هیچ معذورات أخلاقی در جهت انحراف ان بهره گیرد!!

با تغییر بافت سنتی منطقه،دستگاه امنیتی نظام نیز تغییر رویه داده و با أجیر كردن اشكار و پنهان چهرهای خوشنام منطقه،چون جمعی از عالمان دینی،نخبه گان به ظاهر نخبه،فعالان فرهنگی،بازاریان و تجار و حتی قشر اسیب پذیر جامعه برای بوجود اوردن جو و فضای رعب و وحشت و ایجاد دیوار بی اعتمادی در بدنه اجتماع برای خنثی و خفه كردن هر حركتی در نطفه قبل از تولد به اشكال گوناگون از قبیل؛تلقین،تهدید،تخریب،تشویق و تطمیع،فضای كاملاً امنیتی را بر منطقه حاكم نمودند! علی الخصوص كه در چند سال اخیر مردم كه در پی گرامیداشت جشن نوروز در فراخوان و استقبال باشكوه مردم دیگر شهر های كردستان ایران كه در شهرك ربط برگذار می شد بشدت نگران بود چرا كه انعكاس خبری ان به خارج از مرزهای جغرافیای ایران سرایت كرده بود و از طرف نظام بیم ان می رفت كه در اینده بسیار نزدیك مطالبات بر حق ملت در چنین جشن های چون شهر تاریخی دیار بكر تجلی یابد,و شهری كه چون اتشی زیر خاكستر است به ناگهان شعله هایش روشن شده و زبانه كشد و دامن گیرشان شود!

از دیگر دلمشغولیهای نظام در منطقه زیبایی محسور كننده طبیعت خوش اب و هوای سردشت و منطقه است،طبیعت دل انگیز و جنگلهای سر سبز و وجود ابشار زیبایی شلماش در سالهای اخیر باعث شده بود كه خیل عظیم مسافران نوروزی و تابستانی ایران به سردشت سرازیر شده و نقش چشمگیری در رونق اقتصادی و فضای اجتماعی بوجود اورده بود و از طرف نظام بیم ان میرفت كه منطقه از ان بافت بكر و گمنامیش بدر امده و سیل عظیم جهانگرادان و توریستان ایران و جهان را متوجه خود كرده و انقلابی از جهت شكوفایی و ابادنی منطقه بوجود اید!

لذا مقامات امنیتی سردشت و استان كه بقای وجودی خود در منطقه را با مزایای بسیارش در بحران سازی منطقه می دیدند احساس خطر نموده و با گزارشی مبالغه امیز تر به مركز،از شرایط دگرگونی منطقه،در اقدامی عاجل و فوری به اتاق فكری نظام رفته تا ضمن قانع كردن افكار عمومی ایران در نا امن جلوه دادن سردشت، در اقدامی زشت و ناجوانمردانه،توطئه و دسیسه رسوا كردن این مردم نجیب منطقه را،با اعزام گروهی از متخصصین برای تبدیل قرصهای روان گردان و تبدیل ان به مواد مخدر شیشه و مشاركت افراد قلیل و سود جوی بومی،البته با چراغ سبز نظام و اعلام اینكه سردشت منبع و مركز تولید مواد مخدر شیمیایی(شیشه) است چیدند! تا جایی كه تظاهرات بسیجیان شهر گلپایگان و انعكاس رسانه ای نظام تا سخنرانی امام جمعه مهاباد(ملا سهرابی) یا همان طوطی نظام بر علیه مردمان سردشت را در پی داشت! و شهری كه می رفت كه در پی مظلومیت بمباباران شیمیایش به نماد صلح و دوستی تبدیل شود باز هم در هاله ای از ابهام فرو رفت!

طبیعتاً در چنین سیستم استبدادی همیشه افرادی از بدنه جامعه فریاد تظلم و دادخواهی بر اورده كه به شدیدترین وجه سركوب شده اند!

و اما ((اصل مطلب))!!

نقش و جایگاه روحانیون فعلی كه در راس هرم ان “امام جمعه” قرار دارد چیست؟؟!!

بنا به روایت تاریخ اسلامی در كردستان و خاورمیانه ،روحانیون همیشه علمدار و سر قافله دار مبارزات بر علیه ظلم و ستم دولتهای مستبد، جهت رفاه عموم مردم بوده اند،و در عهد و پیمانی كه با خود و خدای خود بستند،چه فدا كاری و جان نثاریهای در جهت اسایش مردم نمودند! و با خون خود مقام و منزلت و جایگاه روحانیت را به بالاترین مرتبه در اجتماع ارتقا دادند! كه برای نمونه می شود به شیخ سعید پیران،پیشوای بزرگ”قاضی محمد”، شیخ محمود بر زنجی،علامه بیتوشی و شهید سربدار و سرافراز، ملا اواره شلماشی را نام برد! ایا واقعاً روحانیت فعلی شهر كه بر مساجد و منابر شهر و حومه جلوس فرموده اند و در این فضای خفقان زده می توانند تنها میكروفون های ازاد در جهت فریاد و دادرسی مردم و اتحاد و انسجام این ملت مظلوم باشند! واقعاً هستند!

ایا امام جمعه محترم كنونی سردشت كه روزگاری پیشمرگه حزب دمكرات ایران به رهبری زنده یاد قاسملو بود و یار و همرزم دیرینه شهید ملا اواره شلماشی در مبارزات حق طلبانه مردم كردستان(اگر چه بعداً دچار دگر اندیشی شد و به اغوش نظام باز گشت و به امامت جمعه سردشت یعنی نماینده مخصوص ولایت فقیه جمهوری اسلامی(خامنه ای) در سردشت انتخاب شد) از این مشكلات و ظلم های كه بر مردمانش می رود بی اطلاع است؟؟ ایا ایشان در محدوده حدود و اختیاراتی كه از طرف ولایت فقیه به ایشان تنفیذ شده و هر كدام از ائمه جماعات سایر شهر های ایران دفاتر عریض و طویل با اختیارت وسیعی كه برای رسیدگی به مشكلات مردمی دائر شده اند بی خبرند؟تا جایی كه بند اطلاع دارم امام جمعه شهر نفوذ و قدرت زیادی در نظام دارد تا جایی كه اگر اراده كند حكم یك محكوم به مرگ را می تواند حداقل چندین سالی محلق كند چه برسد به مشكلات پاینتر!! پس یك سؤال أساسی و كلیدی در اذهان عموم مطرح می شود كه ایا تصدی چنین پست مهمی از طرف ایشان تنها در ازای سكوت و چشم و گوش بستن بر تمامی رویدادهای منطقه و تنها شركت در مراسمات نظام چون روز ٢٢ بهمن و روز قدس و قرائت فاكسی كه پنج شنبه شبها از مركز برایش ارسال تا نطق پیش از برگذاری نماز جمعه اش باشد است!!

مطمئناً كه امور مادی و دنیوی ایشان را محسور خود نموده است چرا كه تا زمانی كه در سردشت بودم ظاهراً خانه ای معمولی و قدیمی داشت و تنها حاصل دست رنجش در طول سالهای امامت جمعه، استخدام فرزندانش و زمین معقری در گورستان(ملا پیره) كه ساختمان كوچكی را بر جمجمه های مردگان ،بالاتر از پارك كودك فعلی بنا نهاد كه به نظر بنده ارزش این همه سكوت را نداشته و نخواهد داشت! و اما سایر پیشنمازان و دیگر روحانیون دیگر مساجد را چه می شود! ایا ویروس مهلك سكوت از امام جمعه شهر واگیر دار بوده و به انها هم سرایت كرده كه همگی انان بجز روحانیون بسیار كم و انگشت شماری،همگی عمامه های خود را چهار چنگولی چسپیده كه باد نبرد!!

اگر دلیل سكوت شان كرد بودن و سنی بودن است كه نمی توانند در شرایط فعلی كاری از پیش ببرند،چرا امام جمعه اهل سنت زاهدان،مولوی عبدالحمید كه چون صدفی گرانبها میان مردمش در شرایط دشوار زاهدان، همچنان بر مبارزات خود ادامه می دهد را سرمشق خویش قرار نمی دهند!! مطمئناً نیك می دانند كه باید تقاص سكوت شان را بر درگاه باریتعالی و مردم ستمدیده در روز اخرتی كه ظاهراً به ان معتقدند پس بدهند!

و حرف اخر سخنی با مردم سردشت ،حومه و نخبه گان شهر كه امروز به بركت هوشیاری مردم و رسانه های جمعی چون اینترنت بر تمامی مسائل تا حدودی واقف هستند!

ایا شركت در نماز جمعه كه از دید ولایت فقیه نظام،نماز عبادی سیاسی تعبیر می شود نوعی مشروعیت دادن به امام جمعه و وضع فلاكت بار موجود نیست؟ ایا شركت در چنین نماز عبادی سیاسی كه بركتش تنها به مشروعیت نظام می انجامد،روح شهیدان مظلوم ٧ تیر را برنمی اشوبد! ایا تا بحال شده است كه بعد از اتمام نماز جمعه،امام جمعه همراه با دیگر روحانیت محترم شهر پیشاپیش نمازگذاران در حركتی ارام و مدنی اعتراض و راهپیمایی عمومی نموده و جلوی درب فرمانداری و دیگر مراجع مسئول تجمع نموده و با امضای توماری،از مسئولین اعاده حیثیت نموده و به احترام خون شهیدان این شهر و مابقی مردم داغدیده از انان بخواهند كه مسببین این غده سرطانی را شناسایی كرده و ریشه ان را برای همیشه در بین این مردم نجیب از میان ببرند!!!!

ایا تا بحال سؤال و خواسته مذكور را از شورای محترم شهر كه وظیفه اصلی و اساسیش،سلامت روح و روان فضای شهر كه مستقیماً با فضای درونی انسانها مرتبط است و با رأی مستقیم شما بر كرسی شورا و مشورت شهر و مطالبات شما با قدرت مركزی مینشینند، پرسیده اید! ایا از خود پرسیده اید كه بعد از تجربه بالغ بر یك دهه شوراهای اسلامی در سردشت و داشتن این همه ادم مجرب و متخصص در شورا،شخص جوان و نامجرب و فاقد تحصیلات و تجربه كاری اما وابسته به نظام كه اغاز كارش را از محافظت و گارد شخصی یكی از نمایندگان مجلس شروع كرد و با توجه به اینكه در هر دوره به زور حق انتصاب رأی را بدست می اورد،اكنون حدود ١٢ سال است كه ردای ریاست شورای شهر را به تن می كند در حالی كه با تمام وزن سنگینش چنین عبا و ردای برایشان بسیار نا فرم بوده و گشاد است و شما نیك چرایش را می دانید! اما زبان در نیام كشیده اید و بی تفاوت به مسایل جاری!

ایا تا بحال از خود پرسیده اید كه نمایندگان مجلس تان در هر دوره با شعارهای كلیشه ای و تو خالی در ایام انتخابات تنها شما را سكوی پرش و پرتاب خود و اطرفیانشان برای زندگی بهتر و انچنانی قرار داده و در عمل به مترسكهای سر جالیز بیشتر شبیه اند تا نماینده و صدای گویای موكلینشان!! اما باز هم با حرص و ولع باور نكردنی دوباره بر سر صندوق های أخذ رأی حاضر می شوید!

ایا تا بحال از خود و انجمن دفاع از حقوق شیمیایی شهر پرسیده اید كه باید مدافع حقوق همین ملت فعلی كه با مواد شیمیایی كشنده تری از جنس مواد مخدر شیمیایی “شیشه” سركوب می شوند میتوانند همزمان در تجمعها و یادبودها همزمان با در دست گرفتن پلاكاردهای مظلومان شیمیایی سردشت ،شعار و بیرق نه به شیشه و نه به ژنوساید دیگر را علم كنند!!

چون اگر این كار را نكنید اگر چه حركتتان قابل تقدیر است اما تا حدودی به مرده پرستی هم می شود تعبیر شود، چرا كه نسل جوانی كه بیم ان می رود كه به مواد كشنده شیشه از بین بروند، ایا منتظر می ما نید كه بعد از گذشت ٢٧ سال با برگذاری چنین مراسماتی به دفاع از انان بر خواسته و یاد شان را گرامی بداریید!!پس بیایم زندگان را اكنون دریابیم !به قول شاعر:

چو خواهی بر مزارم بوسه دادن

 رخم را بوسه ده اكنون همانی!!

اری این سؤالات مذكور و بسیاری سؤالات دیگر را باید از روحانیون،شورای شهر،نمایندگان مجلس و دیگر مسئولین مربوطه پرسید و انان را وادار به پاسخگویی كرد!!

اما سؤال كلیدی و اساسی كه مردم سردشت و حومه باید به جد از خود بپرسند اینكه ما كه در طول تاریخ قبل و بعد از انقلاب بزرگترین خسارت جانی و مالی را متحمل بوده ایم ،چرا باید بعد از این همه سند افتخار كه در كارنامه داریم و بعد از تحمل اینهمه سختی كه در طول دوران كشیده ایم این چنین دچار یاس و نامیدی و بی تفاوتی گشته و در لاك خود چون عقرب خود را نیش زده و دم بر نیاوریم! ایا اكنون كه ایران و منطقه دستخوش استبداد زدایی و عصر شكوفایی ملتهای مظلوم است و ترس مردم از هیولای نظام مدتهاست كه فرو ریخته و همگان در پی احقاق حقوق خود هستند،ما كه زمانی مظهر شجاعت و رادمردی بودیم اكنون زبان در نیام كشیده و چون اجتماع مار گزیده از ریسمان سیاه و سفید وحشت داریم ! ایا وقت ان نرسیده كه بی تحركی و ترس بی خود از نظام را از خود دور كنیم ! ایا می دانید كه سالهاست بی خود منتظر ناجی و دست غیبی هستیم كه هیچ وقت نخواهد امد، و چنین ارزوی شبیه این ضرب المثل معروف است كه ؛ شتر در خواب بیند پنبه دانه را! گهی لپ لپ خورد گه دانه دانه !!یادمان باشد كه رسیدن به احقاق حقوق فردی و اجتماعی مستلزم حركتهای جمعی و در صورت لازم نافرمانی های مدنی برای كسب مقصود است! با كمال تاسف كمتر دیده ام كه اهالی سردشت همگی و یك دست اراده عمومی را به نمایش بگذارند طوری كه استان و مركز را وادار به واكنش نمایند!

باید روح همكاری و به نمایش گذاشتن اراده عمومی را تمرین كرد و اموخت در غیر این صورت تلاش برای یافتن ردپای مقصر به رد پای خودتان بیشتر شبیه است!!

ضمن اینكه جسارت و شهامت محدود افراد دلسوز شهر را باید به دیده منت نهاد همزمان باید مراقب افراد فرصت طلب و سود جو كه در پی القا كردن توهماتی از سوی نظام ،خواب فرماندار شدن و پستهای از این قبیل برای تكرار سیناریو فرسوده نظام را می بینند بود!

اتحاد و انسجام شما در این دنیای بی کسی از ضروریات است که اگر روزی آماج حملات دا عش و دیگر حملات غیر قبل پیش بینی قرار گرفتید بتوانید آبرومندانه چون مردم مظلوم کوبا نی جهانیان را به حیرت وا دارید!!

منبع: https://www.facebook.com/shahsawar.rahmani