مبارزه مسلحانه احزاب شرق کوردستان با چه منطق و چه پشتوانه ایی؟ محمدرضا اسکندری
طی دوماه گذشته دوحزب دمکرات کوردستان و حزب دمکرات کوردستان ایران گروههایی 15 نفره ازپیشمرگههای خود را درنزدیکی مرز اشنویه درایران و درکوهستان قندیل مستقرنموده اند.
منطقه ای که به مثلث باکور، باشور و روژهلات معروف است. منطقه ای که گریلاهای حزب کارگران کردستان پکک بیش ازدو دهه است که درآنجا مستقر می باشند و رژیم های ترکیه و ایران و حتی حکومت اقلیم کوردستان نتوانسته اند آنها را با حملات نظامی زمینی و هوایی از آنجا خارج نمایند و آنها این منطقه رابا دادن خونهای زیادی درکنترل خودحفظ کرده اند.
من تلاش می کنم در رابطه با اینکه حرکت جدید حزب دمکرات کوردستان ایران و حزب دمکرات کوردستان در این شرایط و اما و اگرهای اعزام چندین نیروی پیشمرگه به منطقه میدیا، منطقه ای که در دست پ ک ک است مورد بررسی قرار دهم.
برای بررسی این مسئله باید برگردیم به بیش از 20 سال گذشته، سالهایی که احزاب روژهلات کوردستان در مرزها مستقر بودند. اما پس از زمان کوتاهی که کوردها و دو حزب باشور قدرت را در دست گرفتند و به خاطر جنگ داخلی نیاز به کمک طرفهای خارجی داشتند تا نیازهای مادی و نظامی آنها را حل نمایند، دست دوستی تمام عیار به سمت رژیم های سرکوبگر ایران، عراق و ترکیه دراز نمودند.
دوستی احزاب باشور با رژیم ایران باعث شد که احزاب شرق کوردستان مجبور به ترک مناطق مرزی شده و در شهرها و روستاهای باشور که فاصله زیادی با مرز دارند مستقر شوند. رژیم ایران به این عقب نشینی هم راضی نشد و با عبور نیروهایش از مرزها حتی تا شهر کویه قشون کشی کرده و در مقابل چشم حکمران ظاهری باشور به ترور و کشتار پیشمرگان دمکرات و فرماندهان آنها در مقرها و کوچه و خیابانها پرداخت. خیلی از جاده ها ، کوچه و خیابانها باشور به خون مبارزان روژهلاتی با چراغ سبز و یا سکوت احزاب باشور غرق در خون شد.
پس از ترور بیش از چند صد نفر از بهترین فرزندان و کوادر احزاب روژهلاتی در نهایت احزاب روژهلاتی به خاطر نداشتن توانائی و قدرت مقابله با رژیم جمهوری اسلامی در آن شرایط و عدم کمک و پشتیبانی احزاب باشور مجبور شدند به قول خودشان به خاطر حمایت از دستاوردها و موفقیتهای باشور کوردستان سلاح را بر زمین بگذارند و اعلام نمایند که دوران مبارزه مسلحانه به پایان رسیده است.
ترک مبارزات مسلحانه به خاطر حمایت از دستاوردها و موفقیت باشور کوردستان
بیش از 20 سال است که احزاب روژهلات کوردستان با گرفتن بودجه از دو حزب باشور سلاح را زمین گذاشته اند و تنها از اردوگاهای خود محافظت می کنند. دو حزب باشور به آنها اعلام نموده اند که حق تردد نظامی در شهرها و روستاهای باشور را نداشته و حق ندارند به مرزهای ایران نزدیک شوند. در طول این سالها آنها به تضمینی که به حکومت اقلیم(پارتی و یکیتی) داده اند وفادار بوده اند و غیر از چند بار پس از اینکه دولت اقلیم از دادن پول به آنها سرباز زد و آنها هم تلاش نمودند نیروهایی به داخل بفرستند که متاسفانه به کشته شدن تعداد زیادی از نیروهای آنها انجامید.
سئوالاتی که در رابطه با فرستادن گروه 15 تا 20 نفره پیشمرگان دو حزب دمکرات کوردستان و دمکرات کوردستان ایران به مرزهای روژهلات وجود دارد و عدم شفافیت این حرکت چه هستند؟
چه تغییر عمده ایی در منطقه، کوردستان و ایران و دو دمکرات بوجود آمده است که آنها اقدام به این امر نموده اند؟
آیا دوران حمایت از دستاوردهای باشور کوردستان به پایین رسیده است؟
مگر پیشتر رهبران احزاب روژهلات اعلام نکردند که مبارزه را مسلحانه به خاطر حمایت از دستاوردهای باشور کوردستان ترک کرده اند؟ آیا دیگر نیازی به حمایت از دستاوردهای باشور کوردستان نیست؟ اگر این طور است دلیل آنها برای قبول و رد این کار چه بوده است؟
آیا شرایط منطقه، رژیم ایران و دولت اقلیم کوردستان تغییر کرده است؟
تا آنجایی که من می دانم وضع منطقه ایی که کوردها در آن زندگی می کنند تغییر اساسی کرده است. اما این تغییر اساسی به نفع کورد روژهلات کوردستان و احزاب روژهلاتی نمی باشد. پس تغییرات نه تنها به نفع ما نیست بلکه تا الان به ضرر ما بوده است.سئوال من از بزرگواران دمکرات این است. به من بگویند چرا و به چه هدفی این کار را انجام می دهند؟
رژیم ایران از 20 سال پیش در منطقه و در باشور و عراق قوی تر از همیشه است. رژیم الان در همه جای عراق و باشور مرکز اطلاعاتی و نیرو دارد. در ضمن اقلیم کوردستان هم قوی تر از قدیم نیست. حکومت اقلیم به خصوص قسمت سبز آن به خاطر مشکلات سیاسی حزب آن ضعیف تر از گذاشته است. رژیم حتی در تصمیم گیری های آنها برای آینده حزبشان دخالت می کند. آنها قاسم سلیمانی را بیشتر از رهبران احزاب کوردی روژهلات به خود نزدیک می دانند. با توجه به وجود مسئله فساد مالی در طول حیات حکومت اقلیم و ندادن بودجه از طرف دولت عراق به اقلیم کوردستان، قسمت سبز بیشتر از گذاشته به ایران نزدیک شده است و منطقه زرد هم به ترکیه.
آیا با این وضعیت و شرایط که ایران حرف اول را در عراق می زند، چه تغییرراهبردی درمنطقه وایران وکوردستان به نفع احزاب روژهلات روی داده است که ما بی خبر هستیم؟ حزب دمکرات کوردستان ایران و حزب دمکرات کوردستان به چه نتیجه تحلیلی رسیده اند که می خواهند علیه رژیم ایران مجددا به مبارزه مسلحانه بپردازند؟
در حالی که رژیم قوی تر از گذشته و در همه جای کوردستان مستقر شده است و اقلیم کوردستان دچار مشکلات مالی و نظامی است و حتی توان پرداخت به وقت حقوق کارمندان خود را ندارد و به کمک رژیم ایران نیازمند است.
آیا رژیم ایران قبول می کند که عده ای در مرزهایش مستقر شده و به مبارزه مسلحانه پرداخته و کاری با دولت اقلیم نداشته باشد؟
آیا اقلیم کوردستان حاضر است که مبارزه مسلحانه از مناطق مرزی وی علیه رژیم ایران توسط احزاب روژهلات شروع شود؟
اگر حکومت اقلیم منظورم دولت ائتلافی نه یک حزب که با ترکیه ارتباط دارد به آنها چراغ سبز نشان نداده است ؟ آیا این امر بار دیگر باعث این نمی شود که باز هم تعدادی جوان کورد قربانی شده و صف شهیدان ما بیشتر شود و همانند آنچه تا به حال بر ما گذاشته است هیچ دستاوردی جز زیاد شدن شهیدان نداشته باشیم؟
احتمال دارد که رهبران دو حزب دمکرات بگویند که حکومت اقلیم دیگر حق ندارد به ما دستور دهد و برای ما دیگر حمایت از دستاوردها و موفقیت باشور کوردستان مهم نیست و برای ما موفقیت روژهلات مهم است. حال اگر این طور است پس این رهبران باید به این سئوالات جواب بدهند تا همه ما در صورت درست بودن پاسخ آنان از اقدام هایشان حمایت نمائیم.
-آیا آنها توان مبارزه مسلحانه از موضع قدرت را دارند؟
-آیا برای شروع مبارزه مسلحانه از موضع قدرت، همه فاکتورهایی که نیازمند موفقیت آمیز بودن مبارزه است جوابی درست برای آنها دارند؟
-استراتژی و تاکتیک های مشخص این مبارزه چیست؟
-آیا نیروی نظامی کافی برای شروع مبارزه مسلحانه را دارند؟
-آیا امکانات مالی و نظامی لازم برای شروع مبارزه مسلحانه را دارند؟
-آیا ارتباط ارگانیک با پشت جبهه و حمایت تمام عیار توده های مردم از مبارزه مسلحانه ایی که می خواهند شروع نمایند را دارند؟
-آیا توانسته اند احزاب روژهلات را در یک جبهه سازماندهی نمایند؟
– آیا یک منطقه امن و آزاد که توانایی حفظ آن را داشته باشند دارند؟
-آیا حمایت های جهانی و منطقه ای را برای حرکت مسلحانه خود بدست آورده اند؟
-استراتژی و تاکتیک های مشخص این مبارزه چیست؟
تا آنجا که من خوانده ام و می دانم دو حزب دمکرات تا به امروز به صورت روشن در رابطه با مبارزه مسلحانه تحلیل مشخص و روشنی در اختیار مردم روژهلات قرار نداده اند. مبارزه مسلحانه را به صورت مخفیانه که نمی توان انجام داد. باید مردم کوردستان را قانع نمود که چرا بعد از بیش از 20 سال حال این تصمیم را گرفته اند. برای رسیدن به پیروزی از چه تاکتیک هایی می خواهید استفاده کنید؟ در ضمن مبارزه مسلحانه غیر از ترور است و نمی توان بصورت چراغ خاموش و بدون برنامه و استراتژی مشخص کاری را شروع نمود. دوران حرکت های بدون برنامه ریزی دیگر به پایان رسیده است.
آیا نیروی نظامی کافی برای شروع مبارزه دارند؟
تا آنجایی که من اطلاع دارم اگر تمام نیروهای رزمی و نه خانواده های دو حزب دمکرات را با هم جمع کنیم و این را هم اصل بگیریم که آنها از آمادگی بدنی و نظامی خوب هم برخوردار هستند. در بهترین شرایط و با خوشبینانه ترین شرایط بیش از 400 نفر نیروی رزمی ندارند.
آیا با داشتن 400 پیشمرگه می توان با رژیم تا دندان مسلح که در نقطه به نقطه باشور و عراق نیرو دارد کاری کرد؟
تازه این را هم نباید از یاد برد که امروز در هرجای باشور بیشتر از گذاشته نیرو و جاسوس و نیروی نظامی دارند.
آیا امکانات مالی و نظامی لازم برای شروع مبارزه دارند؟
احزاب روژهلاتی غیر از اسلحه های قدیمی که بیشتر آنها از دور خارج شده اند نه اسلحه مدرن دارند و توانایی خرید اسلحه های مدرن در بازار قاچاق را دارند. آیا نیروی پیشمرگه که سالها فقط در کمپ ها زندگی کرده است می تواند با سلاحهای فرسوده قدیمی در مقابل سلاحهای مدرن رژیم مقاومت نماید؟
تازه با داشتن نیروی نظامی خیلی کمتر از یک گردان رژیم.
وقتی که این احزاب در شرایط کنونی توانایی حل مسائل مالی و اردوگاهی خود را ندارند و حتی مجبور شده اند که پخش شبکه های تلویزیونی خود را به خاطر مشکل مالی متوقف کنند چطور می توانند در مقابل توان مالی و نظامی رژیم مقاومت نمایند؟
-آیا ارتباط ارگانیک با پشت جبهه و حمایت تمام عیار توده های مردم از مبارزه مسلحانه ایی که می خواهند شروع نمایند را دارند؟
برای شروع یک حرکت جدید هر حزب نیاز به پشتیبانی مردم دارد. برای مبارزه شما نیاز به نیروی مبارز دارید که به شما بپیوندد. آیا دو حزب دمکرات به مردم روژهلات مراجعه نموده اند و آنها چراغ سبز مبارزه مسلحانه را به احزاب داده اند؟
تا آنجا که من می دانم موافقان این شیوه مبارزه مسلحانه بسیار کم هستند. ملت کورد تجربه شکست های زیادی در این رابطه دارند. به همین خاطر به این آسانی زیر بار حرکت های بدون فکر و پشتوانه نمی روند. تجربه نشان داده است که توده های مردم زمانی که احساس کنند که مخالفین حکومت توانائی انجام کاری را دارند حاضر به هزینه دادن هستند در غیر این صورت آنها قدم به جلو نخواهند گذاشت.
در حال حاضر مردم روژهلات کوردستان بیشتر به راه حلهایی همانند آنچه که در شمال کوردستان در حال جریان است اعتقاد دارند.
آیا دو حزب دمکرات توانسته اند احزاب روژهلات را در یک جبهه سازماندهی نمایند؟
بیش از سه دهه است که ملت کورد روژهلات از احزاب کورد به شیوه های مختلف خواسته اند که برای اینکه رژیم به خواسته های به حق آنها جواب دهد به اتحاد و داشتن یک جبهه کوردستانی روی بیاورند.
با کمال تاسف دراوایل انقلاب 57 که خلق کورد در حال مذاکره با رژیم بود و نیز در شرایط کنونی احزاب روژهلاتی به صورت یک ید واحد در مقابل رژیم نبوده اند. آنها در گذشته وحال به صورت منفرد با رژیم مذاکره کرده و می کنند. در زمانی که دو دمکرات پس از چندین سال مذاکره برای یکی شدن قرار دارند و در این شرایط حساس آقای مصطفی هجری تصمیم به نوشتن کتابی بر ضد عبدالله حسن زاده می کند و حسن زاده و کاک جلیل گادانی هم به وی جواب می دهند و آب پاکی روی دست ملت کورد و هوداران و اعضای دو حزب برای یکی شدن می ریزند. صحبت کردن از یک جبهه واحد ضد استبداد فرض محال است.
در ضمن وقتی این دو حزب کوچکترین تماسی با احزاب دیگر نگرفته اند و با 15-20 نفر به مناطق مرزی رفته اند آیا انتظار دارند که بقیه دنباله رو آنها شوند ؟
وقتی حتی دو حزب دمکرات که الان گروهی پیشمرگه در مرز دارند با هم همکاری نمی کنند چطور انتظار دارند بقیه با آنها همکاری کنند و موفقیت به دست بیاوند؟
آیا یک منطقه امن و آزاد که توانائی حفظ آن را داشته باشند دارند؟
یک حزب زمانی می تواند از مبارزه مسلحانه از موضع قدرت صحبت کند که یک منطقه آزاد داشته باشد.زمانی که احزاب روژهلاتی قدرت زیادی داشتند داری منطقه آزاد بودند. با ضعیف شدن آنها همه مناطق آزاد را از دست دادند.
آیا احزاب روژهلات کوردستان همانند پ ک ک که بیش از 20 سال است قندیل را در مقابل همه دولت ها و اقلیم نگه داشته توانایی این کار را دارند؟
به نظر من وقتی که آنها توانائی داشتن منطقه آزاد را ندارند پس چطور می گویند می خواهند مبارزه مسلحانه با رژیم را شروع نمایند؟
اقلیم نه توانایی جنگ با رژیم را دارد و نه می خواهد وارد جنگ با رژیم ایران شود. آنها چطور می خواهند مبارزه مسلحانه نمایند؟ وقتی که آنها حتی توان جلوگیری از وارد شدن چند نیروی دولت اقلیم به مقرهای خود را ندارد چطور می خواهند حرکتی راشروع نمایند که دولت اقلیم مخالف آن است؟
آیا حمایت های جهانی و منطقه ای برای حرکت مسلحانه خود را به دست آورده اند؟
تا آنجای که من خوانده ام تا به حال هیچ کشور خارجی از کوردهای روژهلات حمایت نکرده است. منظور من از حمایت گرفتن عکس یادگاری با رهبران احزاب و سران دولت های خارجی نیست. حمایت به معنی دادن اعلامیه و بصورت روشن اعلام حمایت از طریق سایت و ارگانهای رسمی احزاب و دولت های غربی است.حمایت به معنی دادن کمکهای مادی و نظامی است.
وقتی که جواب همه فاکتورهایی که برای موفقیت یک مبارزه مسلحانه لازم است منفی است پس چرا حزب دمکرات کوردستان ایران و حزب دمکرات کوردستان وارد منطقه مرزی شده اند که سالها است در دست پ ک ک است؟
آیا کوردستان روژهلات فقط یک نقطه مرزی دارد که آنها بر روی آن نقطه اصرار می کنند؟
آیا خود آنها زمانی که یک حزب بودند و داری مناطق حفاظت شده بودند به راحتی هر کس یا حزبی وارد منطقه آنها می شد و اقدام به ایجاد کمپ یا پایگاه می کرد ؟
تا آنجایی که من می دانم و سرنوشت درد آور ملتم را در روژهلات می دانم دهها نفر از نیروهای کومله و دمکرات و سایر جریانات سیاسی فقط به خاطر جدال بر سر این منطقه کشته شده اند. زمانی که حزب دمکرات منطقه ای را در دست داشته است حتی یک نفر کومله حق واردشدن به آن منطقه را نداشت.
جالب اینجا است که کاک حسن شرفی و خیلی از رهبران احزاب روژهلات می گویند کوردستان خاک همه کوردها است. چه حرف جالبی؟
از چه زمانی شماها به این نقطه و منطق رسیده اید؟
پس آن زمان که دهها پیشمرگه و مبارز کورد با تیرهای شماها کشته شد چرا نمی گفتید روژهلات خاک هم کومله و هم دمکرات است؟
به نظر من زمانی این سخن درست است و کوردستان مال همه است که رژیمهای اشغالگر در فکر توطئه برای ضربه زدن به احزاب نباشند.
پ ک ک هم باید تلا ش نماید با دیالوگ آن تیکه از خاک کوردستان را که به قیمت خون هزاران جوان کورد نگه داشته اند به مکانی برای اتحاد ملت کورد برای مبارزه تبدیل نماید.
آیا دمکراتها از طرف دولت های منطقه و جهانی مورد حمایت قرار گرفته اند؟
آیا دولت ترکیه نقشی در این حرکت دارد؟
آیا دولت آمریکا برای تسلیم کردن رژیم ایران به خواسته های خود در مورد مسئله هسته ایی نیاز به اعمال فشار به رژیم دارد؟
دولت اوباما برای توافق هسته ای با ایران سرمایه گذاری زیادی نموده است. در هفته های اخیر مخالفت های خامنه ای با دولت روحانی در رابطه با خواسته های آمریکا پر رنگتر شده است. آیا آمریکا برای فشار به رژیم ، به احزاب روژهلات چراغ سبز مبارزه مسلحانه و کمک نشان داده است؟
حتی اگر دولت آمریکا پاسخ مثبتی به مبارزه مسلحانه علیه رژیم داده باشد. بازهم من می گویم، تجربه نشان داده است با حمایت دولت خارجی هیچ مبارزه مسلحانه ای پیروز نشده است. تنها مبارزاتی چه مسلحانه و چه غیر مسلحانه پیروز بوده اند که حمایت توده ایی و مردمی را داشته اند. تجربه باشور که توسط امریکا به قدرت رسیدن تکرار نخواهد شد.