به مناسبت 26مین سالگرد ترور زنده یاد دکتر قاسملو در وین. دکتر گلمراد مرادی
ترور زنده یاد دکتر قاسملو و همراهانش، خاطره ای بس تلخ است و تجربه ای گرانبهاء. در یک گفتگوی صلح آمیز وحق طلبانه و سرمیز مذاکره، اگرطرف مقابل نیرنگباز باشد و شرف انسانی را حتا باهم میهنش رعایت نکند، دیگر هیچ کاری رانمی توان کرد، جز زیرورو کردن آن سیستم و بر جنازه متعفن بی فرهنگها، فرهنگی نو ساختن و مردمان ملتهای ایران را به آگاهی حق خویش تشویق کردن است. آن زمان است که دیگر لزومی نخواهد داشت، انسانهای آزاده، دمکرات وصلح طلب مبارزه کرد وجان خودرا برای گرفتن حق طبیعی مردم به خطر انداخت. آن زمان است که درصورت اختلاف درشیوه رفتار اجتماعی وتحقق و پیاده کردن نظم قانون مند بین انسانها با اطمینانی بیشتر می توان سر میز مذاکره نشست و به تعهدات طرف مقابل بیشتر اعتماد کرد. در این میان دگر هیچ نیازی نخواهد بود که همه چیزرا اتوماتیک باید پذیرفت وحتا باجان خود این بهای گران را پرداخت. زنده یاد دکتر قاسملو این کار را در وین انجام دادو باجان خویش وهمراهانش، قیمت گزافی راپرداخت کرد. اکنون پرسیده می شود، چه کاری از دست باز ماندگان و باور مندان به راه مسالمت آمیز آن ها، می تواند برآید؟ اولین کار ادامه راه درست آنان است و باید دشمن ملتهارا بامنطق و طرح و خواست حقوق برحق آنها، به زانو درآورد وبرای افشای ناحق وجنایت و جلوگیری از ترور انسانهای حقیقت طلب کوشیده شود. ما از انتقامجوئی بیزاریم، ولی در اجرای عدالت و کوشش دراین که مجرم آزادانه نگردد، مسرریم. مانمی خواهیم صحرا رودی و امثال آزادانه در خارج از کشور، مورد استقبال قرار گیرند. او و آنها تروریست اند و باید پلیس بین المللی آنها را دستگیر کند و تحویل عدالت بدهد. ما باید از هر امکان قانونی به نفع ملت محروم کرد که جز حق خود چیز دیگری را نخواسته و نمی خواهد، استفاده کنیم و صدای حق طلبانه مردمان ملتهای ایران را به گوش جهانیان برسانیم که دیکتاتوران چه ظلمی بر آنها روا می دارند و چگونه سرمیز مذاکره نخبه گان این ملتها را ترور می کنند. در این رابطه، در گفتگوئی که هیئت نمایندگی انجمن قلم ایران در تبعید با دکتر فیشر، رئیس جمهور وقت اطریش داشت، مهمترین تقاضای نگارنده این بود که پرونده ترور زنده یاد دکتر قاسملو را مجددا باز کرده و قاتلین را پیگیری کنند. ایشان ضمن اینکه اعتراف کردند “با تأسف، در کشوری که (او در آنزمان رئیس مجلس بود)، رهبر حزب دمکرات کردستان ایران را ترور کردند و اشخاص تروریست از ایران بودند که با پاسپورت دیپلوماتیک وارد کشور شده بودند”. ایشان در آنزمان بعنوان رئیس جمهور اطریش، قول دادند که این موضوع را به پارلامان اطریش یادآوری کنند. اکنون حدود شش سال از آن روز می گذرد، اما هنوز تا آنجائیکه من اطلاع دارم و در جریان هستم، دولت اطریش کاری انجام نداده است. بیش از یک چهارم قرن است که از ترور راد مردی می گذرد که می خواست و مسر بود حق ملت را باید با منطق گرفت نه با زور و بهمین دلیل حاضر به مذاکره مخفی شد. اما نمی دانست با چه بی منطقان و وحشیانی روبرو است. آنها قصد مذاکره نداشتند و فقط می خواستند یکی از نخبه گان جنبش کرد را از میان بردارند. او کی بود که می خواست به ملتهای ایران ثابت کند، اینها بی منطق اند. این مرد مبارز و بزرگ و همیشه حاضر در صحنه ی جدل صلح آمیز، زنده یاد دکتر قاسملو دبیرکل حزب دمکرات کردستان ایران بود که 26 سال از ترورش بر سرمیز مذاکره می گذرد و هرساله پیروان او در همه احزاب و سازمان های کردی ضمن مبارزه، به شیوه دکتر قاسملو، برای بچنگ آوردن حقوق اولیه ملت کرد، یادی تلخ آمیز از این رادمرد بزرگ و معلم با تجربه می کنند. در همه یادبودها دیده و شنیده می شود که اکثر به اتفاق، کردها قلبا مایلند و می خواهند اتحاد عمل همه سازمانها واحزاب سیاسی کرد علیه رژیم قرون وسطائی را ببینند. من در نشست 25مین سالگرد یاد بود تلخ ترور ایشان و همراهانش، در اسلو پای تخت نروژ گفتم: “یکی از آرزوهای قلبی من، پیش از ترک جهان، اتحاد مجدد حزب قاضی محمد(بنیان گذار) و دکتر قاسملو (بازساز) آن است، به امید آنروز بزودی”. دراین راه تاکنون کوششهائی انجام گرفته است، اما هنوز به نتیجه نرسیده است. البته دشمنان خلق کرد بسیار شاد اند که کوششهای هر دو شاخه حزب با موفقیت رو برو نشده است. اما من و میلیونها کرد مانند من، از نرسیدن به توافق دو طرف نگرانیم و ادامه این شقه شدن در هر حزب وسازمان کردی را کندتر کردن، رسیدن به پیروزی نهائی می دانیم. آرزو داریم، رهبری هر دو شاخه حزب، هر چه زود تر به توافق نهائی برسند و چشم دشمنان ملت کرد را کور کنند. این آرزوی قلبی ما، فقط برای حزب دمکرات کردستان در ایران نیست، بلکه همه دگر احزاب کردی و بویژه همه ی شاخه های کومله زیر هر نامی در کردستان است. دوستان مبارز رهبری هر شاخه از احزاب و سازمانهای کردی، شما باید بدانید که موفقیت و شکست ملت کرد در هر زمینه ای در دست شماها است. اگر شما بهر دلیلی بتوافق نرسید، دشمن شاد می شود و خون دکتر قاسملوها و دکتر شرفکندیها و همراهانشان و همه قهرمانان پیشمرگه که دراین راه جان داده اند، بهدر می رود. البته باید تأکید کرد، توافق بهر نحوی و بهر قیمتی هم شایسته شأن شماها و ملت شریف کرد که احزاب شماها رهبری را در دست دارد، نیست. در اینجا باید کمی اندیشید، چه راهی بسود ملت کرد است که برای آن انعطاف پذیری نشان داده شود. چه بسا اگر خود زنده یادان دکتر قاسملو و دکتر شرفکندی و دیگر قهرمانان ملت کرد، زنده بودند، بهر قیمتی حاضر به توافق نمی شدند. منتها اطمینان دارم و داریم که آنها منافع ملت کرد را در رأس همه دیگر مسایل قرار می دادند. برای من کرد نوعی مهم نیست، چه کسی رهبری احزاب را بدست گیرد. اما زیاد مهم است که به منافع عمومی ملت کرد ارجحیت داده شود و آن رهبرانی که لایق تر و باتجربه تر هستند، می توانند به عنوان مشاور نیروی جوانتر مقام و منزلت رهبری خودرا حفظ کنند. آنها باید بدانند که توده های فعال مردم و بویژه پیشمرگه ها که درایت و رهبری آنها را دیده اند، قدر دان خواهند ماند و ارزش والای مبارزه آنان در سطح رهبری را فراموش نخواهند کرد. ما می خواهیم نامی مانند قاضی محمد و دکتر قاسملو که حتا دشمنان ملتهای تحت ستم جرأت ندارند انگی به این راد مردان بچسبانند، باشیم.
دوم درقبل اشاره شد که سرنوشت ملت کرد دردست رهبران سیاسی سازمانها و احزاب کردی است و هرکدام از کادرهای رهبری بسهم خود خدماتی به احزاب و سازمانها، و در کل به ملت کرد انجام داده اند و این خدمت در تاریخ احزاب ثبت است و هیچ نمی توان آن را انکارکرد. من به عنوان کسی که خارج ازاحزاب سیاسی نشسته ام ونظاره گر فعالیت و کوشش رهبران احزاب و سازمانهای کردی هستم، می توانم از طرف خودم و میلیونها نفراز ملت های متفاوت، بگویم که ما همه ی، رهبران سازمانها و احزاب سیاسی کرد، از دبیر اول آنها گرفته تا اعضای هیئت سیاسی و کمیته مرکزی و کادرها و فرماندهان و پیشمرگه ها، با وصف ندانم کاری و اشتباهاتی که همه انسانها مرتکب می شوند و اینها هم مستثنا نیستند، خدمات بس ارزنده ای به ملت کرد کرده و درآینده نیز هدفی جز خدمت ندارند. زیرا می خوهند نام نیکی در سطح خود در تاریخ احزاب برجای بگذارند. من در اینجا می خواهم با صراحت نام ببرم که هیچ کرد فعال و واقع بینی نمی تواند مبارزات بیش از پنجاه ساله ماموستا حسن زاده، جلیل گادانی، مصطفا هجری، حسن شرفی و اعضای رهبری حزب دمکرات کردستان ایران، حسن رستگار عضو قدیمی رهبری حزب دمکرات کردستان، خالد عزیزی دبیر اول این حزب، عبدالله مهتدی رهبر شاخه اصلی از کومله، عمر ایلخانی زاده رهبر شاخه دیگر از کومله و ابراهیم علی زاده رهبر شاخه کومله وابسته به حزب کمونیست ایران و دیگر کسانی که درخدمت به ملت کرد بوده اند، نادیده بگیرند. همه این فعالان و صدها و هزارها که نام بردن از همه از توانائی من خارج است، برای فرد فرد مردم ملت کرد لایق احترام اند و بدون شک هر کدام از این عزیزان مبارز رهبری احزاب به قصد خدمت به ملت خویش وارد عمل شده اند. همان طور که اشاره شد انسانها، جایز الخطا هستند و بدون شک این عزیزان اعضای رهبری سازمانها و احزاب سیاسی کرد اشتباهات سیاسی نیز در روند مبارزه خویش داشته اند. اما اگر منصفانه برخورد کنیم ملاحظه خواهیم کرد که نکات مثبت بسود ملت کرد به مراتب بیشتر از نکات منفی بوده است. ما متأسفانه، عادت داریم، همیشه به دنبال نکات منفی درمورد مخالفین عقیدتی خود بگردیم و آنرا اگر امکانی بدست آوریم بجای آنکه نخست چیزیکه مورد پسند مانیست برای خود آن رهبر بنویسیم و نطر خودرا بگوئیم، آن را در ملاء عام مطرح می کنیم. در گوشه و کنار شنیده می شود که “فلان رهبر سیاسی فلان اشتباه را کرد اگر من بودم چنین نمی کردم”. اولا از کجا معلوم بود که تو نازنینم چنین اشتباهی را نمی کردید؟ اگر اشتباه بحساب آید. بعلاوه و دوما آن رهبر سیاسی فقید دیگر در میان ما نیست که از خودش دفاع کند و مسئله را باز کرده و تجزیه و تحلیل کند. از همه این ها گذشته او با برزگ ترین سرمایه، یعنی زندگیش، نتیجه کارش را وخدمتش را پرداخت کرده. آیا هنوز هم جای پرسش دارد؟
هایدلبرگ، آلمان فدرال 10.07.2015
dr.g.moradi41@gmail.com