نگاهی به وحشت جمهوری اسلامی ایران با شنیدن سالگرد ترور زنده یاد دکتر قاسملو در وین اطریش
درماه ژوئیه دستگاه های تبلیغاتی رژیم ارتجاعی جمهوری اسلامی ایران بکار افتاده است تا که شخصیت این رادمرد نه فقط تاریخ کردستان، بلکه تاریخ ایران را زیرعلامت پرسش ببرد. اوکه نه فقط درکردستان، ایران، بلکه در سراسر جهان شخصیتی منطقی، صلح طلب و آزادی خواه داشت. همین منش و شخصیت صلح طلبانه او بود که این راد مرد بزرگ را به پای میز مذاکره مرگ کشاند وهمین باعث شده که او شخصیتی محبوب نه فقط برای مردم کرد، بلکه بدون اغراق باید گفت، برای اکثر مردمان اهل سیاست جهان بشود. بهمین دلیل دشمنان آزادی می کوشند، محبوبیت این مرد بزرگ را در میان مردم با اتهامات دروغین کم رنگ کنند.
هنگامیکه بعضی از رسانه های جمهوری اسلامی حرف ازاسنادی درمورد زنده یاددکترقاسملو، می زنند، خواننده ایکه ازجریان بی اطلاع است، می اندیشد، این باید خیلی سند مهمی علیه دکتر قاسملو باشد! در این جا یکی از این “اسناد” را می آوریم که به مهمی آن پی ببرید؟!!
که باخط زنده یاد دکتر قاسملو نوشته شده است.
همانطوریکه خوانندگان ارجمند ملاحطه می کنند، نامه ایست به مسعود رجوی، رئیس شورای ملی مقاومت برای نجات ایران ازدست آخوندهای ارتجاعی بود. زیرا در آن زمان حزب دمکرات کردستان عضو این شورا بوده است. هرچه من سر می گردانم، ایرادی در این نامه نمی بینم. البته هر دو شاخه حزب دمکرات کردستان درایران به درستی لایق نمی دانند که وقتی برای چنین هجویاتی صرف بکنند. اما در هر صورت باید مردم کرد از این جنایت قلمی آگاه باشند و بدانند که زنده یاد دکتر قاسملو با این نوشته ها درمیان مردم و بویژه اهل مطالعه محبوب تر و عزیز تر خواهد شد. اکنون پرسیده می شود، اگر اینطور است چه نیازی به این نوشته است؟ این چندسطر فقط برای افشاگری بیشتر رسانه های، جمهوری جهل اسلامی است، نه چیز دیگر. در برابر آن، سکوت به مفهوم تأیید این اتهام دروغین است و باز ماندگان دکتر قاسملو هیچ اتهامی را جز حقیقت نمی پذیرند و راه او تا پیروزی نهائی، یعنی سر نگونی جمهوری اسلامی و بر قراری حد اقل سیستم فدرالی ادامه دارد. ملت کرد دراین راه خون داده است و بهترین فرزندان خود را نظیر زنده یادان دکتر قاسملو، عبدالله قادری آذر و دکتر شرفکندی و همراهان وصدهاپیشمرگه قهرمان دیگرتوسط مزدوران رژیم جمهوری اسلامی ایران ترور شدند. برای همه کردهای صلح طلب روز سیزدهم ژوئیه روزی است شوم، زجرآور و نفرت برانگیز نسبت به همه ی دیکتاتوران درجهان. زوزی که اکثر رهبران صلح طلب و خواهان منطق و اشتی را با بی رحمی تمام، ترور کردند. پیروزی نزدیک است و ما مانند اینها بعد از سی ویک سال از تکرار نام قهرمانی بوحشت نیافتاده ایم و مطمئن باشید اگر ما قدرت را بدست گیریم، کسی را نمی کشیم، بلکه گناهکاران رابه مجازات زندان محکوم می کنم وکار را بکاردان می سپاریم. مثلی است معروف، گویا از خیام که گوید: “نا کرده گناه درجهان کیست؟ بگو، + آنکس که گنه نکرده چون زییست بگو، + گر من بد کنم و تو بد مکافات دهی! پس فرق میان من و تو چیست؟ بگو. (مقدمه خیام صادق هدایت صفحه پانزده، چاپ سوم سال هزار نهصد وشصت و یک میلادی).
هایدلبرگ، آلمان فدرال، نهم ژوئیه دوهزار و بیست دکتر گلمرا مرادی
dr.g.moradi41@gmail.com