واژه تجزیه طلبی در نزد کردها و هول شدن سلطنت طلبان دست چندم

واژه تجزیه طلبی وتروریست مد روز شده و جدا از تجزیه طلبان و تروریست های واقعی که منطق ندارند وخودرا دربن بست می بینند، بهمین دلیل تروریست می شوند وتعداد آنها بسیارکم است، این واژه ها و بویژه واژه تجزیه طلبی برای سرکوب هرگروهی ازمخالفان رژیم که ابتدائی ترین حق خودرا در چارچوب یک کشور دمکراتیک بخواهد، زود مارک تجزیه طلبی و تروریست از طرف مطلق گرایان و دیکتاتور خواهان که سنگ آزادی ودمکراسی را بیش از هرکسی دیگر به سینه می زنند، به کاربرده می شود. درصورتیکه تروریست و تجزیه طلب واقعی خود آنها هستند. مثلا هر کسی که بدون تحلیل درست حسابی این واژه هارا زیاد بکارگیرد تروریست و تجزیه طلب واقعی اوست. تئوریسینهای این گروهها که ازهمه فرصت طلب تر اند، خود مفهوم واژه های به کار گرفته شده را خوب می دانند وخوب هم می دانند که این سازمانها واحزاب سیاسی مخالف دیکتاتوری نه تجزیه طلب و نه تروریست اند. اما آنها باور دارند که باید این مخالفین را به طرف تجزیه طلبی و تروریسم هول دادکه آنها روزی صبرشان سرآید واگر تروریست نشوند حداقل تجزیه طلب بشوند وما بتوانیم به مردم بقبولانیم که نگفتیم: اینها تجزیه طلب اند وباید علیه آنهامبارزه کرد؟ زنده یادقاضی محمد، بدرستی باید گفت: راد مرد تاریخ کرد، حدود 70 سال پیش دریکی ازمصاحبه هایش گفته بود: “ما بهیچ وجه تجزیه طلب نیستیم و عملا نشان داده ایم، اما مرکزیت گرایان به ما تهمت تجزیه طلبی را می زنند. آنها آنقدر این تهمت را تکرار می کنند که ما نیز تجزیه طلب شویم” نقل بمعنی. برای فدرالیسم خواهان کاملا روشن است که چرا بعضی ازکردهای احساساتی باعصبانیت حکومت و حتاخلق حاکم را دشمن ملت کرد می دانند. چون حاکمان درمیان بومی ها، افراد هوچی و نیرنگ بازی دارند که سفسطه و عوام فریبی می کنند و افراد دگری درمیان خود دارند که با پنبه و پر مرغ سر می برند. برای مثال، برخی ازاین دسته آخری بظاهر دمکرات و آزادی خواه، حتا حاضر نیستند تعریفهای بین المللی را بپذیرند. گرچه خوب هم می دانند که این تعریف ها درست اند، زیرا دلیلی برای رد کردن آن ها ندارند. باید یک بار برای همیشه به هواداران پاکدل این گروهها و افراد محافظه کار، توصیه کرد که از آن ها بخواهند تعریف واژه های سیاسی بین المللی را رو کنند که اگر واقعا مدعیان درتعریف اشتباه می کنند به آنها توضیح داده شود که بدون شک بامنطق ها در میان آنان خواهند پذیرفت. رو راست باید گفت این عزیزان به دمکراسی باور ندارند، و فقط شعار دهن پر کن سرمی دهند. اگرواقع بین باشیم، نه فرصت طلب، خواهیم دیدکه مفهوم این واژه ها، بدون توجیه گری، ازنظر ملت شناسی وجامعه شناسی چیست؟ من بعنوان یک فردحق پایمال شده ازجانب دیکتاتوران، ازخود می پرسم چرا دیگرکشورهای چند ملیتی که سیستم تقریبا دمکراتیک برجامعه خود حاکم دارند، هیچ بفکر تجزیه نیستند؟ ماهیچ ازخود پرسیده ایم، اگرحقوق مساوی بین ملتها در یک کشور چند ملیتی رعایت شود، بازهم هستند ملتی که به فکر تجزیه از کشور مادر باشد؟

درطول تاریخ به دلیل حاکمیت دیکتاتوری و نا آگاهی مطلق، ما آدمهای درسطح بالا داشته ایم که مملکت را ازنظر اقتصادی دربست به خارجیان بامستمری ماهانه فروخته اند. بویژه ملاهای شیعه همه چیزرا زیرپا نهاده اند، دین، مذهب، روحانی بودن و غیره و با انگلیسی ها درمعامله مملکت با جیره ماهانه، راه مصالحه را پیش گرفته اند. ر. ک. “به حقوق بگیران انگلیس در ایران”، اسماعیل رائین، صفحات 97 تا 100 و 368 تا 376 چاپ 6 سال 1356 خورشیدی، انتشارات جاویدان. این صفحات در بخشی از کتاب، فقط مربوط به ملاهای بانفوذ بوده اند. بقیه کتاب درباره درباریان و شخصیتهای بالای مملکت است. امروزنیز بدانصورت عمل می شود، منتها با تأسف، این بار، دیگر خود فروشان داخلی عامل اصلی و همه کاره هستند. یعنی جاه و مقام چشمان آنها را کور کرده است. من در مصاحبه ای در پاسخ به پرسش خبر نگاری سالها پیش گفتم: “مشکل من با فارس و ترک و عرب نیست، بلکه مشکل من؛ باکرد به ترک شده و به عرب شده و به فارس شده است”. اکنون اگر از من بپرسند، شیفتگان جاه و مقام را به آن می افزایم که خیلیها حاضر اند همه چیز را برایش ارزان بفروشند. شرف و انسانیت وتعهد اخلاقی دربرابر ملیت و غیره. اخیرا ویدئو مصاحبه آقای آصف کیا را با آقای قانعی فرد دیدم که چپ و راست این آقای روزنامه نگار ازتجزیه طلبی حرف می زد و این قانعی فرد هم با آب وتاب حزب دمکرات کردستان ایران وکومله(همین احزابیکه جمهوری اسلامی علیه آنها چند سایت را می گرداند)، برای تجزیه طلبی مثال می آورد که واقعیت ندارد و در هیچ جای برنامه و اهداف دراز مدت آنها نیآمده است. در واقع با این مصاحبه پاک بقیه آب روی خود را، اگر مانده باشد، برده ویک دلیل سخیف و بی معنی تحویل مصاحبه گر داده است.

من در اظهارات بعضی ازکردهای احساساتی شک و تردید داشتم که می گفتند قانعی فرد یک جاش ومأمور سازمان اطلاعات یکی ازکشورهاست. بامصاحبه ایکه با این جوان جویای نام و نیمه سلطنت طلب که مفهوم واژه هائی را که بکار می گیرد، با صراحت بگویم، نمی داند و به علاوه، تا پوست و استخوان ضد کمونیست است، بدون آنکه بداند چرا؟! فقط عادتی، یواش یواش دارم متوجه می شوم که برخی از آن هم میهنان کرد احساساتی درست گفته ومی گویند. استدلال محکم آنها این بود که چگونه و باچه بودجه ای می تواند، این آقای قانعی فرد دور جهان را بگردد و باخیلیها مصاحبه کند و آزادانه ویزا بگیرد! درحالیکه برای یک آدم بدون وابستگی بیک سازمان قوی جاسوسی، واقعا سخت است، با پاسپورت ایرانی تهیه ویزا که بقول قدیمیها باید از هفت خوان رستم بکذری، اگر دارای پاسپورت ایرانی باشی! ازهمه اینهاچشم بپوشیم، برای این آقای قانعی فرد جویای نام که پدرش مدتی فرماندار یکی از شهرهای کوچک کردستان بوده اند، خیلی مهم است، روزی خودش نیز حداقل بخشدار بشود. برایش بی تفاوت است، بعد ازفرار سران جمهوری اسلامی چه سیستمی سرکار بیاید، شاه باشد یاشیخ. او تادیروز نوکری جمهوری اسلامی می کرد وبرایش دست به هر کاری می زد. اما امروز که کاملا گویا به استخدام یک سازمان اطلاعاتی در آمده و گویا جیره بگیر هم شده و به قول خودش 15 سالی در خارج از مملکت زندگی می کند! دیگر مسلم است. اگر واقعا این طورباشد، در خارج زیستن، خرجش زیاد است و به این سادگی هم نیست اجازه اقامت گرفتن و مرتب به ایران سفر کردن! او یا باید پناهنده باشد که نیست چون مرتب به ایران می رود. یا کار کند که کار هم نمی کند، اگر کار می کرد نمی توانست هر از چند ماهی و یا سالی یک کتاب منتشر کند، مگر این که ساز مانهائی، مانند در اختیار گذاشتن اسناد و مدارک، برایش بنویسند! و یا بورس تحصیلی محدود داشته باشد که ندارد و 15 سال است هم در خارج از کشور بسر می برد. درست است تا کنون چندین کتاب نیز نوشته است و حالال هم بنابه مصاحبه با آکام نیوز سه کتاب آماده چاپ دارد. اماهیچ کدام از آنها تز دکترایش نبوده ونیست. مدتی چپ وراست او را دکتر می گفتند اما درهیچ دانشگاهی برای اینکار تا آنجا که من می دانم حتا نام نویسی نکرده است در عوض دور دنیا را هم زده است وباشخصیتهای زیادی هم مصاحبه کرده است که مهمترین آنها جلال طالبانی و پرویز ثابتی بوده. شکی در آن نیست که جوان زیرک و با استعداد باید باشد، اما او ترجیح می دهد بهر قیمتی زندگی کند که بهر قیمتی زندگی کردن شایسته انسانها نیست. شاید برخی از هم میهنان ندانند، اگر مأمور اطلاعاتی نباشی و کارهم نکنی بدون شک باید مانند بابک زنجانی باشی و یا رفسنجانی در غیر آن صورت بهیچ وجه نمی توانی در خارج زندگی کنی. برای مثال کرایه یک آپارتمان یکنفره ساده حدود ماهی 500 یورو که برابر با حدود دو میلیون تومان است. تصورش را بکنید! برای ناهار فقط یک ساندویج حدود -،20000 تومان یا 5 یورو است. من نمی دانم اگر آدم میلیونر هم باشد نمی تواند حتا یک سال دوام بیاورد، اگر مأمور نباشد. قانعی فرد در این مصاحبه همه سازمانها و احزاب سیاسی را و از جمله کومله و دمکرات را که خار آهنین بچشم جمهوری اسلام اند، وابسته و خود فروش می داند. او با پر روئی و بی شرمی هیچ ابائی ندارد که در ملاء عام به آسانی دروغ هم بگوید و چیزی که خود ارگانهای جاسوسی شرم دارند به زبان بیاورند، او علنا اظهار می دارد. تازه می گوید: “من به آب و خاکم توجه می کنم”! بقول دکتر اسماعیل خوئی شاعر نامی ایران در رابطه با وطن، “آب وخاک یا وطن درچمدان اش است” و تا آنجا که من این آقای قانعی فرد را می شناسم، او آدم جاه طلب ومقام دوستی است و می خواهد شهرت یابد. برایش مهم نیست از چه راهی، فقط مشهور شود. در واقع هرکه خرشود او پالان و هرکه درشود او دالان است. تادیروز آقای محسن رضائی و جمهوری اسلامی برایش ایدآل بودند و امروز سلطنت طلبان افراطی. شاخه ای که حتا از شاخه شاهزاده رضا پهلوی ایراد می گیرند. در این مصاحبه قانعی فرد اعتراف می کند که زنده یاد “دکتر قاسملو برنده اول برای مجلس خبرگان بود”. یعنی محبوب ملت کرد بوده، واما بابی شرمی تمام می گوید گروههای مخالف و بارزانی ها او را ترور کردند! تقریبا بیش از آن چیزی که جمهوری اسلامی ادعا می کند. درصورتی که پلیس اطریش چند روز پس ازترور دکتر قاسملو با مدرک شناسائی کرد که قاتلین دیپلماتهای ایرانی بوده اند که زود به ایران انتقال داده شده اند. بعلاوه در دیدار کوتاهی که من به عنوان یکی از دبیران انجمن قلم ایران در تبعید در 75مین کنگره انجمن جهانی قلم درسال 2009 م. با رئیس جمهور اطریش آقای دکتر فیشر داشتم. ایشان تأسف خوردند که “دولت اطریش قاتلان دکتر قاسملو را که دیپلمات ایرانی بودند، دست گیر و محاکمه نکردند”. شرم باد بر انسان سفسطه گر.
قانعی فرد همان خطی رادنبال می کند که جمهوری اسلامی نسبت به کومله ودمکرات دارد. این آقای “متمدن” باارتجاعی ترین وعقب مانده ترین و دروغ پردازترین نشریه رژیم که فقط علیه احزاب کردی (سازمان کومله و حزب دمکرات) وارد عمل شده است، مصاحبه ای دارد که در روزنامه اینتر نتی “آکام نیوز”، اخیرا درج شده. آکام نیوز هرکاری می کند درکنار وزارت اطلاعات ورژیم است. چرا درمأمور بودن آقای قانعی فرد شک و تردیدم برطرف شده، زیرا اوهم بارژیم جمهوری اسلامی و هم با شاخه افراطی سلطنت طلبان کار می کند و این خواست سازمانهای جاسوسی است.
هنگامیکه آقای آصف کیا درباره فدرالیسم که خود او مانند واژه تجزیه طلبی مفهوم آن رانمی داند، می پرسد، قانعی فرد پاسخ می دهد: “فدرالیسم! اینهاحتا نمی دانند فدرالیسم یعنی چه”؟ به فرض آنها ندانند فدرالیسم یعنی چه؟ تو که می دانی چرا توضیح ندادی؟! او به خوبی و درستی مفهوم فدرالیسم را می داند. اگر نه حد اقل مقالات مرا خوانده است که تقریبا در باره فدرالیسم یک شرح تقریبی داده ام. پس می داند اماسفسطه می کند و دراینجا باگفتن، جمله فوق ومتهم کردن احزاب کردی که با اطلاعات سر وکار دارند، مسئله را سمبل کرده و طفره می رود. اما او وقتیکه ازعمال ساواک نام می بردبا احترام خاصی یادمی کند. مثلا وقتی ازدومین رئیس سازمان مخوف ساواک حرف می زند، می گوید: “شاد روان حسن پاکروان”. بنظرمن این بیان یک نوع پیاز پاک کنی برای شغلی درحکومت رضا پهلوی است. او می گوید: “من یک کردم و یک کرد ایرانی”، اگر کسی کرد باشد و هویت خود را نفی کند من باهم ملیت بودن، با چنین فردی شرم دارم. من نمی خواهم مانند آقای قانعی فرد دروغ بگویم وادعا کنم: “مایک نوع ملت داریم وآنهم ملت ایران”.

این نشان می دهدکه اوعلنا دروغ می گوید و دروغش برای پست بخشداری در یکی ازشهرهای کردستان است درسایه یک دیکتاتور، برایش فرقی ندارد این دیکتاتور چه کسی باشد. او فراموش می کند که ایران کشوری کثیر الملله است و 6ملیت وچندین قوم درآن زندگی می کنند. مصاحبه قانعی فرد با روزنامه آکام نیوز (و دیار و نادیار) هر دو ارگان رژیم در کردستان برای فحاشی و تهمت به احزاب و سازمانهای دمکرات و کومله و غیره هستند.
https://www.youtube.com/watch?v=H58kkJRTpdA&feature=player_embedded
آصف کیا مصاحبه با قانعی فرد با چه تلویزیون نمی دانم؟
هایدلبرگ، آلمان فدرال 8.8.2015 دکتر گلمرد مرادی
dr.g.moradi41@gmail.com