مسئله توهین بعنوان یک توجیه گری و بهانه ای برای پاسخ نداشتن(1)
واژه توهین وتعریف آن: توهین یعنی سست گردانیدن وتحقیر کردن کسی بی جهت. مثلا اگرکسی دزد نباشد و دزدی نکرده و یا شارلاتان نباشد اما به او دزد و یاشالاتان بگویند، توهین است.
تفسیر واژه توهین درفرهنگهای گونا گون متفاوت اند. بکارگیری بعضی واژه ها در برخی فرهنگ هافحش و توهین است و در برخی دیگر معنی ندارد و توهین نیست، بلکه واقعیت است. مثلاواژه هائی مانند حرامزاده و بی پدر وغیره. جرایم اهانت و توهین نیز در کشورهای جداگانه متفاوت است. در بعضی کشورها مانند ایران اسلام زده شلاق زدن و بطوریکه اعترافات و سند به ما می گویند، تاپای قتل و اعدام می رود و در دیگر کشورها وقاره ها مانند اروپا با جریمه نقدی و یک معذرت خواهی از جانب توهین کننده، خاتمه می یابد. حالا اجازه دهید، تاریخچه ای ازواژه توهین و بویژه توهین به مقدسات که بحث این مقاله است و آنگونه که به آن خواهیم پرداخت یکی از سخنرانی های ویدئوی مریوان حلبجه ایست و درفرهنگهای گوناگون با استناد بمنابع وآوردن عین مطلب برای بیشتر روشن شدن، بدست خواهیم داد. قبل ازبیان اصل موضوع، باید یادآور شد که این مسئله توهین درقانون اساسی جدید ایران ماده 514، زیرنام “اهانت به بنیانگذار جمهوری اسلامی ومقام معظم رهبری” آورده شده وبه صورت قانونی است. البته درهمه ادیان توهین به مقدسات کم و بیش مورد توجه است. مثلادر مسیحیت، متعصبین می خواستند جلوپخش فیلم“آخرین وسوسه” درمورد عیسی مسیح رابگیرند و در بعی جا ها موفق هم شدند. درهرصورت بایستی صریحا اعتراف کرد که هیچ کشوری به اندازه کشورهای اسلامی و بویژه در جاهائی که قانون اسلام حاکم است، مرتکبین مجازات و سختگیری نمی شود. در مورد توهین به “مقدسات”، نگارنده مطالبی از روز نامه اینترنتی “صراط” که در ایران جمهوری اسلامی منتشر می شود، دراینجا می آورد که خلاصه ای از تاریخچه واژه توهین را از دید اسلامیون ایران بدست می دهد. من توصیه می کنم که عزیزان علاقمند با دقت بیشتر جملات زیر را مطالعه کنند.
“صراط “- سرویس فرهنگی/ توهین به مقدسات در تمام ادیان مذموم (نکوهیده شده) و اغلب بامجازات های مختلف ازجمله مرگ مواجه است. حکم ارتداد درمسیحیت و یهود اعدام است و مرتد “کافر” خوانده می شود. دراروپا قبل ازرنسانس،“کلیسای کاتولیک هرگونه توهین را هرچند که گاها توهین نیز نبود، با مجازات مرگ از طریق سوزاندن پاسخ می دادند”. (لایق ذکر است این عمل در قرون وسطی بود، اکنون چه؟ آیا هنوزهم باور دارید که در جهان متمدن برای توهین اعدام کنند؟! از نگارنده این سطور)
توهین به اسلام و مقدسات اسلامی نیز درتاریخ سابقه ای طولانی دارد. به طور مثال به استشهاد تاریخ، علی دشتی یکی از همین اشخاص بود. وی تحصیلات خودرا از مدارس مذهبی و حوزه های علمیه آغازکرد اما بعدها تندترین انتقادها را به روحانیت و مبانی دین اسلام داشت وکتابهایی مانند«23سال» درنقد تاریخ صدر اسلام، البته بدون ذکرنام خود، منتشر کرد. (اما نگارنده صراط نمی گوید که چرا علی دشتی از بردن نام خودداری کرده است؟ بعلاوه ازتاریخ و سابقه ای طولانی حرف می زند بعد مثالهارا فقط به علی دشتی و سلمان رشدی محدود می کند! او خوب می داند که به دلیل جو دیکتاتوری، مردمان ملتهای جهان وبویژه ایران مطالعه نداشته اند وحدودا بیش از 95 درصد مردم آئین را بدون مطالعه پذیرفته و ازمحتوای کتب مقدس اطلاعی نداشته اند. این علی دشتی و امثال بود که کتب مقدس را به مسلمانان معرفی کردند و بخود جرأت دادند که واقعیت را بنویسند).
دشتی دراین کتاب عقاید پایه مسلمانان رامورد انتقاد قرار داده ومعتقد است قرآن مستقیماً ازسوی خدا فرستاده نشده است، بلکه سخنان حضرت محمد(ص) و ناشی از وجدان پاک و سیرت وی و مداقات او در رفتار آدمیان و طبیعت، بوده است.
از میان دجال های عصر حاضر سلمان رشدی با کتاب «آیات شیطانی »که رمانی سخیف درخصوص پیامبر و زندگی ایشان است گوی سبقت را ازهم کیشان خود ربوده است. رشدی مسلمان هندی الاصل انگلیسی است که اکنون بیش ازدو دهه درخفا زندگی می کند. (بازهم این نگارنده ننوشته است چرا سلمان رشدی در خفا باید زندگی بکند؟ در صورتی که او جز قلمش اسلحه ای ندارد!)
تسلیمه نسرین، نویسنده بنگلادشی نیز بانوشتن کتاب “شرم” که کتابی کفر آمیز پیرامون شورش
مسلمانان هندی است بابرخورد جدی مردم مسلمان هند مواجه شد. او جایزه های بسیاری را با نوشتن این کتاب به دست آورد؛ ازجمله جایزه آزادی اندیشه ساخاروف جایزه سوئد و جایزهسیمون دوبووار.
توهین به اسلام ومقدسات به اینجا ختم نشد. سوئد، نروژ و دانمارک نیز در طی سالهای گذشته باچاپ تصاویر توهین آمیز خشم مسلمانان را برانگیختند. لازم به ذکر است که این سه کشور قانونی مبنی بر مجازات کسانی که به ادیان دیگر توهین می کنند ندارند بنا بر این انجمن های مختلفی در این کشورها فعالیت می کنند که اغلب مسلمانان مرتد آنها را اداره می کنند”. درهر صورت نگارنده این سطوربا هرنوع توهینی، بویژه توهین کوچه وبازاری مخالف است. تنها روشنگری ومطالعه دقیق انسان را به سر منزل مقصود می رساند و بس. آنهائی که چه لفظی و نقاشی و نوشتاری توهین روا می دارند و خاطر خودرا آرام می کنند، بدون شک دربن بست گیرکرده وپاسخ درست وحسابی برای پرسشگر ندارند. یعنی در مطالعه کم دارند. انسان از خود می پرسد که چرا این حضرات بدیگر ادیان بویژه به اسلام توهین می کنند؟ اینها هیچ دشمنی با اسلام ندارند و خود به دین دیگری باور ندارند که ادعا شود برای خراب کردن رقیب است!! علاوه بر این اکثر منتقدان ازمسلمانان با مطالعه و آگاه به آئین اسلام اند. اگر اسلام راهش درست است این ها چرا انتقاد می کنند؟ در اینجا کمال بی انصافی است که کتاب 23 سال علی دشتی را با“آیات شیطانی”مقایسه کنید. زیرا اولی کاری است علمی و مستند و دومی رمانی تخیلی است بازاری. من هر دو کتاب را خوانده ام. اگر کسی این کتاب ها را با یک وزنه بسنجد یا آدم مغرضی است ویا بی مطالعه درامور اجتماعی. مـتأسفانه مسلمانان متعصب اغلب بی مطالعه اند ویا درقضاوت یک جانبه عمل می کنند و هیچ رعایت حقوق برابر انسانی را نمی کنند. درهرحال امروزه اگر آدم دهان بازکند وفقط پرسشی درباره اسلام بکند، بلافاصله متعصبین و از فهمیده های آنها تازه این پرسش راتوهین می دانند وبه جدی می گویند که به عقاید دیگران باید احترام گذاشت. من این ایام تعطیل را فرصت یافتم، ضمن اینکه ویدئو برخی ازسخنرانی های مریوان حلبجه ای را با دقت بیشترگوش کنم، این پندرا از سایتی خواندم که درست پرسیده و گفته است: “1400 سال است که درجهاد هستید، آدم می کشید سر ها می برید، زنان به کنیزی می گیرید، مخالفین خود را شکنجه و اعدام میکنید و همه اینهارا تحت نام الله و پیامبرتان و برای عقایدتان انجام می دهید و در نهایت می گوئی: به عقاید من احترام بگذار! عقیده داری که من کافرم؟ من به عقیده تو احترام نمیزارم. عقیده داری اموالمان را غارت و نامش را غنیمت جنگی بزاری؟ من به عقیده تو احترام نمیزارم. عقیده داری زنان شوهردار که در جنگ به اسارت می گیری به تو حلال هستند؟ من به عقیده تو احترام نمیزارم”. خوب، من این نکات را از قرآن مجید اضافه می کنم. عقیده داری که بنا به سوره النساء آیه 3 یک مرد می تواند تا 4 زن بگیرد من به این عقیده تو احترام نمی گذارم. همین سوره ازقرآن آیه 34 اگرزن فرمان بردار نبود باید اورا کتک زد. من به کسی که این عقیده رادارد، احترام نمی گذارم و درسوره بقره آیه 223 باور دارید که زن کشتزار مرد است. من به این عقیده تو احترام نمی گذارم وسوره ها و آیات دیگری. نگارنده این سطور تأکیدا می گوید به چنین عقایدی اصلااحترام نمی گذارد وبه مقلدین هم توصیه می کند که به مطالعه کتب مقدس بپردازند و بعد آن را رد یا قبول کنند، نه با تقلید.
اکنون بر گردیم به ویدئوهای مریوان حلبجه ای. یکی از آنها در باره توهین کردن بود که نظرم را بخود جلب کرد. یعنی اوبدرستی می گوید: انسان هر ایرادی ازاسلام بگیرد و یاحتا، پرسشی طرح کند، مسلمانان آن راتوهین می دانند. لذامن بااطمینان همه گفته های اورا دراین مورد تأیید می کنم. درواقع چون ایشان به عنوان یک انسان بی طرف و با مطالعه و بدون شعار دادن و بد و بیراه گفتن با سند حرف می زند، بهمین دلیل مورد تأیید من است. لذا این مقاله را درحمایت ازاو می نگارم. او به کردی روشن اظهار می دارد: “اگر انسان خیلی هم مؤدبانه در باره خدا و پیامبر و قرآن مجید چیزی بنویسد که تعریف و تمجید نباشد، بلکه انتقاد باشد، بلافاصله از جانب مؤمنین با ابزار تهمت زدن و توهین کردن حمله ور می شود که به اسلام توهین شده است. او به درستی می پرسد آیا خدا و محمد به مخلوقات در قرآن مجید توهین می کنند، یا “کافران” به اسلام توهین می کنند؟!” او مثال قرآنی سوره الجمعه آیه 5 والقلم آیه 13 والاعراف آیه 176 وسوره های دیگررا می آورد که خدا درقرآن مستقیم توهین می کند. اواظهار می دارد.“من 15جلدکتاب نوشته ام، شما همه را ورق بزنید، اگر در آن ها حتا یک حرف توهین آمیز نگاشته شده، تقاضا دارم بمن نشان دهید که خودم را تصحیح و عذر خواهی کنم و غیره …”. نقل به معنی. در هر صورت این نکته را خود نگارنده تجربه کرده است. من اخیرا یک سری مقالات (9 مقاله) در باره احادیث پیامبر وحقوق زن ازدیداو نگاشته و کوشیده ام که شرط واقع بینی رارعایت کنم، با این توصیف برخی ازخوانندگان مسلمان متعصب خیلی مؤدبانه وبرخی باکنایه، برایم نوشته اند که من توهین کرده ام! من درپاسخ آنهانوشته ام، که می شود آن توهین رابه من نشان دهید؟ دربرابر این پرسشم که کجای مقالات توهین آمیزاست؟ سکوت اختیار شده. بهرحال احتمالا 95 درصد از مسلمانان پاکدل باور ندارند که نظیر اینها در قرآن مجید یا احادیث پیامبر باشند. زیرا آنها احتمالا لای قرآن کریم و نهج الفصاحه را باز نکرده اند. بهمین دلیل هم نمی دانند و بایدهم باور نکنند. آنها از یک نظر درست می گویند، اگر واقعا چیزی وجود نداشته باشد ولی به آن استناد شود توهین است. آیا چنین چیزی در کتب آئینی اسلام نیست؟! برای مثال فقط یک آیه بسیار کوتاه از قرآن مجید، سوره القلم آیه 13 را نسبت به کسانی که به پیامبر اسلام ایمان نیاوردند، می آوریم: “با این همه(عیب باز) متکبرند وخشن باآنکه حرام زاده وبی اصل ونسب اند (13)”. در هر صورت ابو لهب عموی خود پیامبر که دو تا ازدختران محمد عروس اوبودند بنا به این آیه ازقرآن مجید بایستی بی اصل ونسب باشد! یعنی حرام زاده که عموی خود محمد است. لایق ذکر است که این توهین نیست یک واقعیت است که ابولهب به فرزندانش دستور داد، دختران محمد را طلاق گویند و خود او از مخالفین سرسخت اسلام بود. هر جائی که محمد برای سخنرانی و تبلیغ اسلام می رفت، ابولهب نیز حاضر می شد وعلیه پیامبر که برادر زاده ی خود او بود، سخن می گفت. چه بسا گناه کبیره علی دشتی وامثال همین نگاشتن واقعیت باشد که از دید مسلمانان متعصب مرتد شناخته شده اند و کتابهایشان ضد دین ارزیابی شده است.
هایدلبرگ، آلمان فدرال 25. 12. 2015 دکتر گلمراد مرادی
dr.g.moradi41@gmail.com