وتووێژ لەسەر رێفراندۆم لە باشوری کوردستان لەگەڵ رادیو و ماڵپەڕی زەمانە!
اقبال صفری: چارهای جز گریز از مرکز و استقلال وجود ندارد
− نیروی چیره بر اقلیم کردستان عراق میخواهد همهپرسی استقلال برگزار کند. ارزیابی شما از این اقدام چیست؟
من نیروی چیرەای را در کوردستان نمیبینم، انچە در مورد همەپرسی هست، یک خواست ملی میهنی است کە بخش اعظم نیروهای کورد در تمام بخشهای کوردستان بیش از یک قرن است برای بە تحقق رساندنش مبارزە کردەاند و این مبارزە همچنان وجود خواهد داشت تا رسیدن بە انجام، کە همانا استقلال است. گذشتە از اینها، نیرویی میبایست این حرکت ملی میهنی را شروع میکرد، حالا چیرە یا غیر چیرە.
اقبال صفری، عضو رهبری سابق حزب دمکرات کردستان
اقبال صفری، عضو رهبری سابق حزب دمکرات کردستان
− آیا نیروی پیشبرنده همه پرسی صلاحیت دموکراتیک این کار را دارد، درحالی که به صورتی روشن برای حفظ قدرت از قوانین مربوط به چرخش مسئولیتها تخطی میکند؟
ما بایستی رقابتهای حزبی و خواست خلق کورد در این بخش از کوردستان را از هم تفکیک کنیم. رقابت حزبی برای به دست گرفتن قدرت، یک امر بسیار معمولی است کە در کارزار سیاسی و در دول دنیا بکار میرود و بسیار هم طبیعیست. نیروی پیشبرندە ارادەی مردم جنوب کوردستان است و زیاد ربطی بە دمکراتیک بودن یا نبودن ندارد. آنچە در مورد تخطیها و در اینمورد بخصوص وجود دارد، بیشتر رقابتهای حزبی است کە شکل ناسالم بخود گرفتە. اینها را میشود از طریق گوناگون، مخصوصا دیالوگ، اصلاح کرد و در موردشان بە توافق رسید. این گونە تخطی و قانونشکنیها میتوانند در دمکراتیکترین سیستمهای کشورهای آزاد هم اتفاق بیفتد. در اینجا بحث در مورد دمکراتیک بودن یا نبودن نیست، مسئلەی همەپرسی برای حق تعیین سرنوشت یک ملت تحت ستم مضاعف است، کە با روند تحولات جهانی و منطقەای، دگرگونیهای سیاسی- اجتماعی و …، دیگر مایل نیست مادام العمر تحت سلطەی اشغالگران بمانند.
− انتخابات پارلمان و ریاست اقلیم را به پس از همهپرسی واگذار کردهاند، آیا این نیز در خدمت سیاست حفظ قدرت نیست؟
احزاب سیاسی در سراسر دنیا برای بدست گرفتن قدرت تأسیس میشوند. بە همین دلیل هم کە شدە، چرا نە؟ بە زبان سادهتر میتوان گفت کە تشکیل دولت ائتلافی در جنوب کوردستان حاصل یک توافق استراتژیک میان احزاب سیاسی و تقسیم قدرت در جنوب کوردستان بود. اگر امر رفراندوم بە توافق دو حزب، یعنی اتحادیە میهنی و پارت دمکرات صورت گرفتەباشد کە اینطور است، در اینصورت باید پذیرفت کە حفظ قدرت بخش بزرگی از کنش و واکنشهاست کە بسیار طبیعی و قابل پذیرش است.
− آیا وقتی بنای کار این گونه کج گذاشته شود، با توجه به فساد گسترده و ساختاری در نظام اقلیم، آیا استقلال مضمونی دموکراتیک دارد؟
بنای کار کج نیست، کج فهمی بنای کار را کج میبیند. اگر بنای کار صرفاً برای قبضەی قدرت بود بدون شک، فسادها میتوانست تاثیرات بد به دنبال داشتە باشد. اما چونکە همەپرسی ابعاد فراوانتری دارد − منجملە حق تعیین سرنوشت و استقلال برای ملتی کە بزرگترین خسارات جانی، مالی، محیط زیستی، ژنوساید دموگرافیک و … − فسادهای اداری و ساختاری نمیتوانند چندان تأثیری بر روند همەپرسی داشتە باشند. رفراندوم یا همەپرسی پروسەایست سیاسی و انجام آن یکی از بنیادیترین گزینەهای پروسەی دمکراسیست.
− تکلیف اقلیتها چه میشود؟ تکلیف اختلافات بر سر خاک، از جمله بر سر کرکوک چه میشود؟
کرکوک بخشی جدا نشدنی از کوردستان است و دربدو بنیاد نهادن عراق بعد از ٢٠٠٣، در قانون اساسی عراق مادەی ١۴٠ با توافق احزاب کوردستانی و عراقی برای حل این مشکل چە کرکوک و دیگر مناطق مورد مناقشە بە تصویب رسید. اینکە دولتهای اقایان مالکی و عبادی و احزاب آنها نخواستند بە تعهداتشان عمل کنند، موردی نیست کە همینطور از کنار آن گذشت. بە عقیدەی من رهبران کورد آنقدر درایت دارند کە این مسئلە را از طریق گفتوگو بە شیوەی مسالمت آمیزحل کنند. اگر عراقیها نخواهند از راههای مسالمت آمیز این مسئلە را چارهاندیشی کنند، آنوقت راه دیگری جز هرچە باداباد وجود ندارد. دراین مورد هم تجربە ثابت کردە کە برندە کسانی هستند کە صاحب حق هستند.
− آیا آرمان آزادی بایستی پذیرای جنگی دیگر شود که ممکن است بدتر از قضیه داعش منطقه را به آتش بکشد؟ درحالی که اقلیم خودمختار است و میتواند از فرصت استفاده کند برای تحکیم دموکراسی و سازندگی، آیا رواست به سویی برود که آینده نامعلومی دارد؟
در این مورد آزادی دو بعد دارد. یکی آزادیهای سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و… است. دیگری رهایی از تحت ستم بودن و اشغالگریست. در رابطە با آزادیهای سیاسی و تا آخر، بایستی برای به دست آوردن این حق و حقوق از شیوەهای مبارزە مدنی، حقوقی، فرهنگی و… استفادە جست. اما مبارزە برای به دست آوردن استقلال ملی- میهنی و رهایی از تحت ستم بودن و زیردست بودن، معنای دیگری بە آزادی میبخشد. در مورد داعش و آتش منطقە، هیچ ضمانتی نە حالا و نە هیچ وقت دیگر وجود نخواهد داشت. ما نزدیک بە چهل سال است در ایران داعش شیعی داریم کە جنایاتش در مورد ملتهای دیگر ساکن این سرزمین کمتر از جنایات داعش سنی نیست، مخصوصآ در رابطە با مردم شرق کوردستان.
ما به خوبی میدانیم و این را تجربە کردەایم کە نە خودمختاری، نە سیستمهای فدرالی و کنفدرالی، هیچکدام نتوانستە و نمیتوانند مسئلە ملی- میهنی خلقها، مخصوصاً خلق کورد را در جغرافیاهای فعلی حل کنند. باتوجە بە این همە مشکل کە امروزە گریبانگیر کشورهای منطقە شدە، بعید بەنظر میرسد راه حلی جز گریز از مرکز برای ملت کورد باقی ماندە باشد. آیندە را کوردها در جنوب کوردستان بایستی خودشان بسازند.
من روزنەای از طرف دولت عراق و عراقیهائی کە در رأس قدرت هستند برای آیندەای بهتر در جنوب کوردستان نمیبینم، نە امروز و نە فردا. پس بهتر آن است کە همەپرسی را انجام داد و بدنبال همەپرسی، پروسە اعلام استقلال را برنامەریزی و پایەریزی کرد.