آقای رضا پهلوی، شایسته است که هر چه زوتر به این سناریو وکالت گرفتن فرجام دهد!
آقای رضا پهلوی، شایسته است که هر چه زوتر به این سناریو وکالت گرفتن فرجام دهد!
مردمان سراسر ایران در حال گذر کردن از پنج ماهی است که خیزش خود را زیر نام ” انقلاب ژینا” یا به عبارتی دیگر (زن،زندگی،آزادی) به پیش می برند و در این سو مطالبات خود را همراه با تقبل هزینه های جانی-مادی و مملو ازفراز و فرودهای خروشانی که کمابیش چون قطاری بر روی ریل اصلی خود قرار گرفته در حرکت است،مردمان داخل ایران اعم از؛ عموم مردم،نهادها،اصناف و… با تکیه برتنظیم فراخوان های محلی-منطقه ای خویش هر از گاهی خیابان و جایگاههای مورد توجه را در برابر نیروهای تروریستی و سرکوبگر رژیم اسلامی ایران به تصرف خود در می آورند و همین فراخوان های برون آمده از مراکز ناآشکار کاری کرده که رژیم را هراسان و سر درگم کرده است و در همانحال جوهر درخواست ها و ندای حقیقت جویانه مردمان آزادیخواه ایرانیان به گونه ای در جریان است که هماهنگی و اتحادی بی سابقه را تا کنون در سرتاسر ایران از خود در عمل نشان داده است و در واقع معنای این گزاره ها در طول ٤٣ سال حاکمیت رژیمی دیکتاور و مذهبی که بردوش اکثریت ایرانیان سنگینی کرده است باید گفت که قیام به جریان افتاده خود به معنای خواست واقعی و آرزوهای به شمار می آید که به سرنوشت آنان در این برهه از زمان پیوند خورده است، علاوه بر این حرکت های داخل و ادامه خیزش مذکور، طیف های وسیع و گوناگونی از جمعیت خلق های ایران در خارج از کشور در مدت این پنج ماه کمابیش در راستای پشتیبانی از خیزش های خیابانی و همچنین رساندن صدای مردمان آزادیخواه ایران در کف خیابان ها به گونه های ممکن به گوش مردم،نهادهای سیاسی-اجتماعی و جلب توجه کشورهای میزبان خویش را در عمل به نمایش گذاشته اند،اگر چه درخور است که از روزنه ای دیگر بیان داشت که جناب آقای رضا پهلوی در طول چهار دهه ی سپری شده در کارنامه ی سیاسی خویش تا کنون با تکیه بر افکار باورمندی خود و دایر کردن جریان های چون؛ شورای ملی،فرشگرد،ایران نوین،ائتلاف ٥نفره…الی آخر، باید اشاره کرد که نتایج و بهره های مثبت و سازگار سیاسی اینهمه جریان های گم شده تا کنون اندکی در جهت منافع همگرایی اپوزیسیون خارج کشور و داخل ایران به کار گرفته نشده است،و لازم است به صراحت یادآوری کرد که شوربختانه تا کنون ایشان حتی قادر نبوده است که از این همه ذوب شدن و شکست ها حداقل اندرزی گرفته باشد که سعی کند از این پس اندکی ابتکار و ژرف نگری پایدارتر و واقعه گرتری را به قیام کنونی مردمان ایران پسند و در عمل بر بستر خواسته های حقوقی و آزادیخواهانه ی ایرانیان اضافه کند،گفتنی است که واپسین چکش سیاسی که در هفته ی اخیر تحت عنوان”وکالت دادن” بر سر وضعیت کنونی و مسموم کردن فضای اتحاد مردمان کلیت ایران و تمامی اپوزیسیون ریز و درشت رژیم اسلامی ایران فرود آمده است حکایت بر این نشان است که ضربه ی فوق از دست آقای رضا پهلوی بر سر سفره ی خیزش و اتحاد و هماهنگی ایرانیان فرود آمده است، اینک با نگاهی به متن آورده شده از جناب آقای رضا پهلوی بایست پرسید که این همه رعد و برق های بی باران در این وضعیت حساس و سرنوشت ساز به نسبت کلیت ایرانیان که به نام شما به عرصه ی سیاسی اعلام موجودیت کرده است از کجا سر برآورده و به کجاها فرو رفته است؟ آیا به نظر نمی آید که در این پروسه ی جدیدتان(وکالت گرفتن) از یک سو مردمان ایران را مردمانی صغیر و نیازمند به سرپرستی بالاسری را مورد آزردگی خویش قرار داده اید؟ و همینطور در محتوای هدفتان مردمان ایران را با تمام تفاوت های اتنیکی،زبانی…حقیر و دباله رو خود فرض کرده اید؟ آیا این گونه تصمیمات خیالی و بی پایه که هراز گاهی از این اتاق فکری تراوش می یابد خود به روشنی نمایی از بی احترامی و پا گذاشتن روی آنهمه تلاش و مبارزه و خون دادنهای بسیاری از اپوزیسیون،گروه و شخصیت های ملل و اقوام ایرانی به حساب نمی آید که در طول ٤٣ سال در برابر رژیمی دیکتاتور و مذهبی ایران مقاومت و رنج داشته اند؟ آیا آقای پهلوی از این آگاه است که نقش احزاب و سازمان و نهادهای سیاسی-اجتماعی در اکثریت دنیا بویژه در کشورهای آزاد و دموکرات جهانشمول شده است؟…پرسش های زیادی در این بابت انباشته است،اما یارای آن در این سطور دیده نمی شود!
از بیانی دیگر صرفنظر از نانوشته های بیشماری بایست به آقای رضا پهلوی و یارانش یادآوری کرد که راه کنونی را که در پیش گرفته اند در دنیای هوشیاری و فضای سیاسی امروزی با خواست و مطالبات واقعی اکثریت مردمان شکل دهنده ی ایران ناهمگنی و ناسازگاری فزاینده ای دارد،بنابراین منطقی است که آورده شود بنا به ضرورت زمانه و تغییرات و تحولات پیشرفته و مدرن در میان اقشار و عموم ساکنان ایرانی، گذر از رژیمی دیکتاتور و مافیای کنونی ایران تنها از کانال هماهنگی و اتحاد اکثریت مردمان،احزاب،سازمان و نهادهای حقوقی-اجتماعی ایرانیان می گذرد نه اینکه از راه بازی های بیعت و وکالت خواهی بر روی محور شخصیتی که یگانه امتیاز وی همان میراث پیشین اجدادی است که امروزه به سان چتری فراتر و بالاتر از دیگران برافراشته است! مردمان داخل و ساکنان خارج همگام با قیام کنندگان کف خیابان ها در ایران خواهان ائتلافی فراگیر هستند که قادر باشد تمامی جریان های سیاسی برانداز را در بر بگیرد و در همانحال با به رسمیت شناختن حقوق های سیاسی،زبانی،اجتماعی و آیینی کلیت ساکنان ایران بدون شک و گمان تعهدی شجاعانه در عمل از خودشان به ثبت برسانند و در این منوال راه را برای برپایی ساختاری بدیل،دموکرات و آلترناتیوی قدرتمند و مسئولیت پذیر پس از رژیم اسلامی ایران را فراهم کنند،علاوه براینها جناب آقای رضا پهلوی و یاران و هوادارانش چنانچه در آتیه خواهان ایرانی منسجم و قدرتمند در جهان و منطقه هستند شایسته است که درگام نخست بیش از این از بالا به خلق های ایران و همچنین به اپوزیسیون ریز و درشت رژیم تصمیم گیری و نگاه نکنند و بی پرده طیف خویش را همانند شاخه ای از تنه ی اصلی اپوزیسیون به گونه ای شفاف به شمار آورد و همواره نهایت تلاش و کوشش خود را در کنار آنان به کار گیرد تا بتوانند ایرانی تازه را برپا کنند که در عمل و معنا سرشار از آزادی،دموکراسی،سکولار و تحقق خواست های انسانی و دموکراتیک برای تمامی ملیت ها و اقوامی باشد که ساکنان ایران تشکیل می دهند و در نهایت با بسان راهکارهای در این راستا می توان بهتر و کمتر انتظار کشید که هرچه زوتر رژیم نفرت انگیز مذهبی ایران همراه با اصطلاح گندیده (تجزیه طلبی)ی به زبل دان تاریخ سپرد.
به امید بینشی آگاهانه و استفاده از خرد جمعی در جهت رسیدن به انقلاب ” زن،زندگی،آزادی”
اردلان بهروزی آمریکا ١/٢٥/٢٠٢٣
آقای رضا پهلوی، شایسته است که هر چه زوتر به این سناریو وکالت گرفتن فرجام دهد!
مردمان سراسر ایران در حال گذر کردن از پنج ماهی است که خیزش خود را زیر نام ” انقلاب ژینا” یا به عبارتی دیگر (زن،زندگی،آزادی) به پیش می برند و در این سو مطالبات خود را همراه با تقبل هزینه های جانی-مادی و مملو ازفراز و فرودهای خروشانی که کمابیش چون قطاری بر روی ریل اصلی خود قرار گرفته در حرکت است،مردمان داخل ایران اعم از؛ عموم مردم،نهادها،اصناف و… با تکیه برتنظیم فراخوان های محلی-منطقه ای خویش هر از گاهی خیابان و جایگاههای مورد توجه را در برابر نیروهای تروریستی و سرکوبگر رژیم اسلامی ایران به تصرف خود در می آورند و همین فراخوان های برون آمده از مراکز ناآشکار کاری کرده که رژیم را هراسان و سر درگم کرده است و در همانحال جوهر درخواست ها و ندای حقیقت جویانه مردمان آزادیخواه ایرانیان به گونه ای در جریان است که هماهنگی و اتحادی بی سابقه را تا کنون در سرتاسر ایران از خود در عمل نشان داده است و در واقع معنای این گزاره ها در طول ٤٣ سال حاکمیت رژیمی دیکتاور و مذهبی که بردوش اکثریت ایرانیان سنگینی کرده است باید گفت که قیام به جریان افتاده خود به معنای خواست واقعی و آرزوهای به شمار می آید که به سرنوشت آنان در این برهه از زمان پیوند خورده است، علاوه بر این حرکت های داخل و ادامه خیزش مذکور، طیف های وسیع و گوناگونی از جمعیت خلق های ایران در خارج از کشور در مدت این پنج ماه کمابیش در راستای پشتیبانی از خیزش های خیابانی و همچنین رساندن صدای مردمان آزادیخواه ایران در کف خیابان ها به گونه های ممکن به گوش مردم،نهادهای سیاسی-اجتماعی و جلب توجه کشورهای میزبان خویش را در عمل به نمایش گذاشته اند،اگر چه درخور است که از روزنه ای دیگر بیان داشت که جناب آقای رضا پهلوی در طول چهار دهه ی سپری شده در کارنامه ی سیاسی خویش تا کنون با تکیه بر افکار باورمندی خود و دایر کردن جریان های چون؛ شورای ملی،فرشگرد،ایران نوین،ائتلاف ٥نفره…الی آخر، باید اشاره کرد که نتایج و بهره های مثبت و سازگار سیاسی اینهمه جریان های گم شده تا کنون اندکی در جهت منافع همگرایی اپوزیسیون خارج کشور و داخل ایران به کار گرفته نشده است،و لازم است به صراحت یادآوری کرد که شوربختانه تا کنون ایشان حتی قادر نبوده است که از این همه ذوب شدن و شکست ها حداقل اندرزی گرفته باشد که سعی کند از این پس اندکی ابتکار و ژرف نگری پایدارتر و واقعه گرتری را به قیام کنونی مردمان ایران پسند و در عمل بر بستر خواسته های حقوقی و آزادیخواهانه ی ایرانیان اضافه کند،گفتنی است که واپسین چکش سیاسی که در هفته ی اخیر تحت عنوان”وکالت دادن” بر سر وضعیت کنونی و مسموم کردن فضای اتحاد مردمان کلیت ایران و تمامی اپوزیسیون ریز و درشت رژیم اسلامی ایران فرود آمده است حکایت بر این نشان است که ضربه ی فوق از دست آقای رضا پهلوی بر سر سفره ی خیزش و اتحاد و هماهنگی ایرانیان فرود آمده است، اینک با نگاهی به متن آورده شده از جناب آقای رضا پهلوی بایست پرسید که این همه رعد و برق های بی باران در این وضعیت حساس و سرنوشت ساز به نسبت کلیت ایرانیان که به نام شما به عرصه ی سیاسی اعلام موجودیت کرده است از کجا سر برآورده و به کجاها فرو رفته است؟ آیا به نظر نمی آید که در این پروسه ی جدیدتان(وکالت گرفتن) از یک سو مردمان ایران را مردمانی صغیر و نیازمند به سرپرستی بالاسری را مورد آزردگی خویش قرار داده اید؟ و همینطور در محتوای هدفتان مردمان ایران را با تمام تفاوت های اتنیکی،زبانی…حقیر و دباله رو خود فرض کرده اید؟ آیا این گونه تصمیمات خیالی و بی پایه که هراز گاهی از این اتاق فکری تراوش می یابد خود به روشنی نمایی از بی احترامی و پا گذاشتن روی آنهمه تلاش و مبارزه و خون دادنهای بسیاری از اپوزیسیون،گروه و شخصیت های ملل و اقوام ایرانی به حساب نمی آید که در طول ٤٣ سال در برابر رژیمی دیکتاتور و مذهبی ایران مقاومت و رنج داشته اند؟ آیا آقای پهلوی از این آگاه است که نقش احزاب و سازمان و نهادهای سیاسی-اجتماعی در اکثریت دنیا بویژه در کشورهای آزاد و دموکرات جهانشمول شده است؟…پرسش های زیادی در این بابت انباشته است،اما یارای آن در این سطور دیده نمی شود!
از بیانی دیگر صرفنظر از نانوشته های بیشماری بایست به آقای رضا پهلوی و یارانش یادآوری کرد که راه کنونی را که در پیش گرفته اند در دنیای هوشیاری و فضای سیاسی امروزی با خواست و مطالبات واقعی اکثریت مردمان شکل دهنده ی ایران ناهمگنی و ناسازگاری فزاینده ای دارد،بنابراین منطقی است که آورده شود بنا به ضرورت زمانه و تغییرات و تحولات پیشرفته و مدرن در میان اقشار و عموم ساکنان ایرانی، گذر از رژیمی دیکتاتور و مافیای کنونی ایران تنها از کانال هماهنگی و اتحاد اکثریت مردمان،احزاب،سازمان و نهادهای حقوقی-اجتماعی ایرانیان می گذرد نه اینکه از راه بازی های بیعت و وکالت خواهی بر روی محور شخصیتی که یگانه امتیاز وی همان میراث پیشین اجدادی است که امروزه به سان چتری فراتر و بالاتر از دیگران برافراشته است! مردمان داخل و ساکنان خارج همگام با قیام کنندگان کف خیابان ها در ایران خواهان ائتلافی فراگیر هستند که قادر باشد تمامی جریان های سیاسی برانداز را در بر بگیرد و در همانحال با به رسمیت شناختن حقوق های سیاسی،زبانی،اجتماعی و آیینی کلیت ساکنان ایران بدون شک و گمان تعهدی شجاعانه در عمل از خودشان به ثبت برسانند و در این منوال راه را برای برپایی ساختاری بدیل،دموکرات و آلترناتیوی قدرتمند و مسئولیت پذیر پس از رژیم اسلامی ایران را فراهم کنند،علاوه براینها جناب آقای رضا پهلوی و یاران و هوادارانش چنانچه در آتیه خواهان ایرانی منسجم و قدرتمند در جهان و منطقه هستند شایسته است که درگام نخست بیش از این از بالا به خلق های ایران و همچنین به اپوزیسیون ریز و درشت رژیم تصمیم گیری و نگاه نکنند و بی پرده طیف خویش را همانند شاخه ای از تنه ی اصلی اپوزیسیون به گونه ای شفاف به شمار آورد و همواره نهایت تلاش و کوشش خود را در کنار آنان به کار گیرد تا بتوانند ایرانی تازه را برپا کنند که در عمل و معنا سرشار از آزادی،دموکراسی،سکولار و تحقق خواست های انسانی و دموکراتیک برای تمامی ملیت ها و اقوامی باشد که ساکنان ایران تشکیل می دهند و در نهایت با بسان راهکارهای در این راستا می توان بهتر و کمتر انتظار کشید که هرچه زوتر رژیم نفرت انگیز مذهبی ایران همراه با اصطلاح گندیده (تجزیه طلبی)ی به زبل دان تاریخ سپرد.
به امید بینشی آگاهانه و استفاده از خرد جمعی در جهت رسیدن به انقلاب ” زن،زندگی،آزادی”
اردلان بهروزی آمریکا ١/٢٥/٢٠٢٣