نە، بە جمهوری اسلامی ایران، آری، بە جمهوری فدرال ایران
نە، بە جمهوری اسلامی ایران، آری، بە جمهوری فدرال ایران
١٢ فروردین ١٤٠٠ ، یاد آور رفراندوم گذشت ٤٢سال از عمر پر از نکبت و بدبختی، تبعیض، تفرقە و تشنج جمهوری اسلامی ایران است. آنانکە بە این جهموری اسلامی سیاسی رأی مثبت دادەاند، هر کدام بە نحوی در شکل گیری، تداوم و گسترش آن مقصرند. از یک رأی مثبت گرفتە تا مسئولیتهای خرد و کلان، در جهت سرکوبگری و استبداد دینی و زیر پا نهادن، حقوق اساسی ملیتهای موجود در ایران.
ولی امروز، هر یک از آن کسانی کە در این ٤٢ سال با انرژی مثبت دادن بە این نظام، مردمان ایران را دچار “اسلام ولایت مطلقەی فقیهی، امت اسلامی، امالقرای اسلامی، ایدئولوژی بنیادگرایی، تمدن اسلامی و شیعەگستری” در ایران و منطقەی خاورمیانە و بخشی از جهان کردەاند، اگر ویرانی بیشتر، تبعیضی فراتر، پایینتر آمدن وضعیت معیشتی، بالاتر رفتن اعتیاد، سازندە و ترانزیت کردن انواع مواد مخدر، فروپاشی اجتماعی، انزوای جهانی و دهها معضل ناسالم دیگر، را شاهداند، در آغاز قرن پازدەهم خورشیدی و سومین دهەی قرن ٢١م میتوانند روز ٢٨ خرداد امسال را کە سیزدەهمین دورەی “انتصخابات” ریاست جمهوری و دورەی ششم شوراها است، را، بە رفراندوم نە بە جمهوری اسلامی و رأی بی رأی، تبدیل کنند.
مبارزە و “همرزم مشترک” بودن همەی اپوزیسیون، همدلی و پشتیبانی و دلگرمی مخالفان و نە بە جمهوری اسلامی گفتن در درون ایران و مخصوصەن در میان ملل غیرە فارس زمانی تکمیل میگردد، و احتمالەن در جامعەی بینالمللی نیز، مقبول میافتد کە صورت مسئلە و عنوان اصلی قانون اساسی بعد از بە تاریخ سپردن شدن جهموری اسلامی، مشخص گردد، کە نظام آیندە در ایران چە خواهد شد؟
“آری بە جمهوری فدرال ایران”، کە در گروە سوسیال- میدیای شورای دموکراسی خواهان از همرزم مبارزم آقای یونس شاملی کە ملیت تورک آذربایجانی را دارد، درج شدە بود را، نقشەی راە منطقی دیدم؛ کە منهم با آن موافقم. همگانی شدن این شعاربرای “فردایی روشن” در ایران، اگر مبنا قرار گیرد، سیمای کشورایران متنوع و رنگین کمانی خواهد بود، کە با توجە بە همەی پتانسیلهای، انسانی، سیاسی، اقتصادی، فرهنگی وعلمی شکوفا خواهد شد.
صد سال انکار کردن کثراللملە بودن ایران کە در آن، ملیتهای فارس، تورک آذری، کورد، بلوچ، عرب و تورکمن و اقلیتهای، آئینی و مذهبی زندگی میکنند کە لازم است متساوی الحقوق باشند و در قانون اساسی آیندە نوشتە شود و بعنوان سند “قراداد اجتماعی” بدان عمل گردد؛ آنوقت است کە آتش جنگ های “نیابتی” در خاورمیانە خاموش شدە و تهدیدهای مستقیم و غیرە مستقیم اسلام سیاسی و هر تفکر تمامیت خواهی و حقوق هراسی زیر هر نامی در ایران تضعیف خواهد شد.
حق داشتن زندگی مشترک در ایران برای همە، بدور از خشونت از راە دیالوگ، برسمیت شناختن، در گفتار، نوشتار و کردار و توافقی جامع بر مجرای بین الملی حقوق بشر، در آری گفتن بە جمهوری فدرال در ایران، کە برای اولین بار در بین اپوزیسیون در ٨ مادەی توافقی شورای دموکراسیخواهان ایران، کە بعد از ٦ سال دیاکوگ و گفتگو در سال ٢٠١٨ محقق شد. تا سال ٢٠٢٠ نیز این شورا بر اساس کارکرد فدرالیسم، تا قبل از کورنا سە کنفرانس برگزار کرد. – کە بە نظر من تا حدود زیادی موفق بودند-.
همچنین توافق مشابە دیگری – با ظرفیت بیشتر و احزاب و سازمانهای پر شمارتر- بە نام ائتلاف “همبستگی برای آزادی و برابری در ایران” بوجود آمد، کە مدتی است، با تشکل “کنگرەی ملیتهای ایران فدرال” ، کە قبل از دو تشکل اولی و دومی تشکیل شدە بود، در بعضی حوادث و رویدادها ایران، منطقە و جهان، کە بشکلی بە ایران و مردمانش مربوط باشد، اعلامیە و بیانیەهای مشترک میدهند، کە تمرین خوبی برای نقشەی راە آیندە هستند.
این اقدام درست و کارکردهای این تشکلها و پشتیبانی همە آنان و دیگرانی همچون مجاهدین خلق ایران، اگر بە فاز “جمهوری فدرال ایران” وارد شود و شاهزادە رضا پهلوی هم اگر در میان تفکر “جمهوری خواهی” و “مشروطەی سلطنتی” ، از “جهموری فدرال ایران” پشتیبانی نماید، پازل مبارزاتی همە باهم بودن برای درمان “درد مشترک” بە قول آواز شجریان زندە یاد، بهتر “درمان میشود”. اگر چنین نشود، نە “دردهای مشترک” بە درستی درک میشوند، نە همەی اپوزیسیون فعال و مؤثر و کارا و تاریخی هماهنگ خواهند شد. در نتیجە این “جمهوری دار و طناب و اعدام” بە قول شاعر والا، زندە یاد، شیرکو بیکس، است کە از این همە تفرقە و تمامیت خواهی، سود خواهد برد، کە تا کنون متأسفانە چنین بودە است.
وضع رژیم بە گونەای است کە قبلەن پایگاە بزرگ هوایی همدان را بە روسیە واگذار کردند و امکانات میلیاردی را برای “بمب اتمی اسلامی” در اختیار آن قرار دادند وخروجی آن بە “برجام” نافرجام، نامعلوم رسیدە است. اکنون هم با امضا سند قرارداد ٢٥ سالە با چین بە “تیول” آن کشورغلتیدەاند.
لازم بە ذکر است کە ٤٢ سال پیش، کوردها و بیشترین ساکنان کوردستان، با توجە بە “مرجعهای” آنزمان، استاد شیخ عزالدین حسینی، شخصیت بزرگ ملی- مذهبی و مطالبەگر، کە ٧ فروردین ١٣٥٨، حزب دموکرات کوردستان (ایران) و سازمان کوملەی انقلابی زحمتکشان کوردستان ایران در ٩ فروردین، اعلام کردند کە در رفراندوم “جمهوری اسلامی نە یک کلمە کم و نە یک کلمە زیاد” شرکت نمیکنند. چون بە قول آقای عبداللە مهتدی: بە دلیل اینکە محتوایش روشن نبود. هیچ تضمین دموکراسی درش نبود، حقوق خلق کورد هم درش روشن نبود. همچنین تورکمنها هم بدلیل جنگی تحمیلی بر آنان و مقاومتشان و سرکوبی خشن رژیم جدید، سازمان چریکهای فدایی خلق، سازمان پیکار، جبهەی دموکراتیک ملی، آقای متین دفتری و زندە یاد شکراللە پاکنژاد و دیگران هم شرکت نکردند.
– نقل بە مفهوم، از برنامەی چشم انداز تلویزیون، ایران – اینترنشنال، همە پرسی جمهوری اسلامی با نسلهای بعد از انقلاب چە کرد؟ یوتیوب.-
روز ١٢ فروردین ١٤٠٠، در حالی فرا رسیدە کە، نە بە جمهوری اسلامی ایران، بسوی تبدیل شدن بە شعاری همەگیر در داخل و خارج از ایران گام برمیدارد، کە این امر مهم نیمەی اول راە آزادی و بهروزی است. نیمە دوم آن، آری بە جمهوری فدرال ایران، است، کە جوهرەی توافقی مهمی از راەکار بخشی از احزاب و سازمانهای اپوزیسیون ملی و چپ و بیشتر احزاب و سازمانهای ملیتهای موجود در تشکلهای ، شورای دموکراسیخواهان ایران، همبستگی برای آزادی و برابری در ایران و کنگرەی ملیتهای ایران فدرال است، کە اگر مد نظر و توافق قرارگیرد، میتوان گشایشی بزرگ با هم بودن و همگانی در “راە ابریشم” رهایی از تمامیتخواهی، تبعیض زادیی و برابری طلبی بوجود آید.
حسن حاتمی
٣١ مارس ٢٠٢١، برابر با ١١ فروردین ١٤٠٠.