ملا احمد شلماشی ( ملا آواره). شلیر حسنپور
ملا احمد شلماشی ( ملا آواره)1 : ( 1312 خورشیدی ـ 1347 شمسی ـ 35 سال زندگی کرده است). ملا احمد فرزند ملا محمد امین هموندی شلماشی سال 1312 شمسی در روستای شلماش حومه سردشت دیده به جهان گشود. قرآن مجید و کتابهای ناگهان و اسماعیل نامه و کتابهای متداول فارسی را نزد پدرش آموخت. آنگاه تحصیلات علوم عربی را در روستای خود ادامه داد. سپس برای فراگیری بیشتر به روستای (آوایی) نزد ملا صالح بیژوه رفت. ایشان نیز در راه کسب علم متحمل مشقات فراوانی شد. آن مرحوم علاوه بر پردازش به مسایل دینی در زمینه تاریخی و سیاسی و شعر نیز علاقه و افری در خود کشف کرده بود. بر همین اساس از همان آغاز علیه رژیم طاغوتی شاه و خوانین منطقه به مبارزه برخاست.
وجه تسمیه ملا آواره نیز همین است و آواره به کسی گفته میشود که جای مشخصی برای زندگی ندارد. ایشان همیشه تحت تعقیب چماق بدستان پهلوی بود تا بلاخره بعد از مبارازات بسیار به تاریخ 9 شهریور 1347 شمسی طی یک اقدام غیر انسانانه دستگیر و در انظار مردم سردشت حلقآویز شد.
درجریان شورش مردم کرد عراق علیه حکومت عبدالکریم قاسم به شهر سلیمانیه عراق رفت و در آنجا با توجه به افکار بلند و عمیق، ملا آواره همراه برادران کرد خود علیه ظلم و ستم جنگید.
وی سال 1343 شمسی به کردستان ایران بازگشت و با چند نفر کادر حزب دموکرات ایران شروع به فعالیت سیاسی در مناطق آلان، باسک کۆڵهسه و سوێسنی علیه رژیم طاغوتی پهلوی کرد. او علاوه بر مبارزه مسلحانه در زمینه شعر و ادب نیز تا آن زمان توانسته بود با مطالعه زبان فارسی و کردی و عربی تجربیات زیادی بدست آورد، در کارهای کشاورزی به کشاورزان کمک میکرد. سال 1345 شمسی ملا آواره باز آواره خاک عراق گردید. در آنجا با انقلابیونی چون سلیمان معینی (فایق)2 ، اسماعیل شریفزاده3 و عبدالله معینی4 اقدام به چاپ روزنامه “ارگان روز” کرد که برای بدست آوردن آزادی وعلیه رژیم شاه در آن مطلب چاپ میشد. 22 شهریور 1345 با افراد نامبرده در منطقه آلان کمیته مرکزی را تشکیل دادند.
در سال 1346 شمسی دوستان وی هر کدام به یکی از مناطق کردستان رفتند و آواره به تنهایی شروع به فعالیت سیاسی کرد. بعد از مدتی تعداد 20 نفر عادی به وی پیوستند. و مسولیت وی را سنگینتر کردند. تابستان سال 1347 شمسی چند تن از خودفروشان روستای “دیواڵان” از منطقه سوێسنی سردشت جهت حل اختلاف از ملا آواره دعوت میکنند تا به روستای آنان برود. ملا آواره به همراه دو نفر از یارانش ( رهحمان حهمهدی وهتمان چاوشین و مهلا کهچه “محمد احمدی”) به روستای دیواڵان میرود که مزدوران محلی رژیم طاغوت در غذای وی مواد بیهوش کننده ریخته و آنان را دستگیر میکنند.
خبر به بقیه افراد ملا آواره میرسد. آنان ( که حدود 25 نفر بودند) روستا را محاصره میکنند که بعد از درگیری چند ساعته ناچار به عقب نشینی میشوند. سروان بنی عامری از مزدوران شاه و فرمانده پادگان سردشت، ملا آواره و دوستانش را ابتدا به سردشت و سپس به پادگان “جلدیان” میفرستد. سرانجام روز 9 مرداد سال 1347 شمسی در شهر سردشت به همراه دو نفر به اسامی “مام رحمان” و “ملا کهچه” به شهادت میرسد. 5 وی در آخرین لحظات عمر خود با صدای رسائی گفت:
” ای خون ریزان، شما میتوانید من و دوستانم را بکشید. ولی بدانید بعد از کشتن ما هزارها آواره، مام رحمان و ملا کهچه بوجود میآید. چون حرکت ملت با کشتن ما و صدها تن دیگر پایان نمییابد و تا نابودی رژیم شاه و آزاد شدن ملت ایران همچنان ادامه دارد.”
سرانجام این سه شهید در دامنه کوه ” گردهسور” شهر سردشت دفن شدند. و بعد از 35 سال هنوز هم مردم برای راز و نیاز به مزار ایشان میروند. از وی شعرهایی به یادگار مانده است که عدهای زیاد از هم دورههای ایشان انها را حفظ هستند.
“هاواری تووتنهوانێکی ناوچهی سهردهشت” ـ فریاد توتون کاری از منطقه سردشت ـ در 102 بیت ـ تاریخ سرودن آن 12 ـ 06 ـ 1346 میباشد.
” بخوێنهوه ئالان بناسه” ـ بخوان و آلان را بشناس ـ در پنجاه بیت سروده شده است.
“مووچهکانی بێژوێ” ـ مزارع بیژوه ـ در 41 بیت سروده شده است و تاریخ سرودن آن شهریور 1346 شمسی است.
” لایه لایهی دایکێکی دڵسۆز بۆ کۆرپه ساواکهی” ـ لایه لایهی مادری دلسوز برای طفل کوچکش ـ در 25 بیت سروده است.
” کوردم و کوردستانم دهوێ” کردم و کردستانم را میخواهم ـ شعری در 52 بیت.
“ڕهش بگیری” گرفتن مردم عادی برای سربازی ـ در 69 بیت سروده شده است.
1. ملا احمد شلماشی مشهور به ملا آواره یکی از مبارزان کرد بود که تا آخرین لحظه زندگی خود از مردم ستمدیده کرد پشتیبانی کرد. وی از اعضای فعال کمیته مرکزی حزب دموکرات بود که مبارزات زیادی را با رژیم پهلوی در تاریخ به ثبت رسانید. در 22 شهریور 1345 شمسی در منطقه (آلان) به همراه شش نفر دیگر کمیته مرکزی را تشکیل دادند. وی معتقد به آشاعه افکار سوسیالیستی بود. ( کتاب چپ در ایران به روایت اسناد سواک ـ حزب دموکرات کردستان ـ جلد اول)
2. سلیمان معینی مشهور به فایق بعد از شکست دکتر مصدق در 28 مرداد 1332 شمسی به عراق متواری شد. ایشان در گورستان بداغ سلطان مهاباد به خاک سپرده شدند. تاریخ شهادت ایشان سال 1340 شمسی میباشد.
3. مهندس اسماعیل شریفزاده سال 1343 شمسی از تهران به عراق رفت. وی دانشجوی دانشکده پلی تکنیک دانشگاه تهران بود. وی از افراد فعال در مبارزه با رژیم شاهنشاهی بود. سرانجام شخصی بنام ” کدخدا شریف” که در جمع آنان نفوذ کرده بود محل حضورشان را گزارش داد نیروهای دولتی غار روستای “دارێنه”ی شهر بانه را محاصره کردند، در درگیری بین نیروهای دولتی و پیشمرگهای کورد اسماعیل شریفزاده بهمراه 4 تن از یارانش شهید شدند. و در گورستان تایله سنندج دفن شد. ( تاریخ شهادت ایشان سال 1347 شمسی میباشد.)
4. وی از اعضای کمیته مرکزی حزب دموکرات کردستان بود. در مورخه 26 ـ 03 ـ 1346 بعنوان بازرس کمیته مرکزی انتخاب شد ـ چپ در ایران به روایت اسناد سواک ـ جلد اول ـ مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت
5. محل اعدام ملا آواره، مام رحمان، ملا کهچه پائینتر از بیمارستان شهر، محله ” خڕێ کانی ساردێ” میباشد
برگرفته از صفحههای 270 ، 269 ، 268 ، 267
منبع: کتاب سردشت در آئینه اسناد تاریخی
گردآوری و تالیف: فریدون حکیمزاده