موج گسترده تظاهرات در ایران. کارو عبداللەزادە

اگر بخواهیم آستانه تحمل مردم در شرایط سخت سیاسی و اقتصادی و معیشتی مردم ایران رو به یک حباب تشبیه کنیم باید بدانیم که هر روز این حباب بزرگ و بزرگتر میشود و روزی میرسد که ظرفیتش تمام میشود و حباب میترکد و همه ی مشکلاتی که چندین و چند سال هست انباشه شده یکجا تخلیه میشود، که در این شرایط مردم هیچ فرقی بین اصولگرایان و اصلاح‌طلبان قائل نیستند

اعتراضات گسترده ی این روزای ایران هم به دلیل انباشته شدن مشکلاتی هست که چندین وچند سال هست حکومت به آنها توجه نکرده و مردم را سرکوب کرده است.

صرف نظر از این که دامنه اعتراضات از مشهد شروع شد و اکثر استانهای ایران را دربرگرفته است جریانات سیاسی کشور به ویژه اصلاح‌طلبان را با این پرسش روبرو کرده که باید موضع گیری آنها در قبال این اعتراضات چه باشد؟ در این بین تکلیف اصولگرایان و تندروها روشن است. آنها انجا که مردم در مخالفت با دولت روحانی شعارهای آنچنانی سرداده و آنها را متهم به بی کفایتی کنند خوشنود هم خواهند شد، اما با شنیدن شعارهای ساختارشکنانه و همه گیر تندروها نیز متوجه عمق فاجعه خواهند بود و اینجاست که اصولگرایان و اصلاح‌طلبان هر کدام دیگری را مقصر شرایط به وجود آمده میدانند

با اندکی دقت متوجه خواهیم شد که بیشتر معترضین، جوانان دهه ی هفتادی هستند که به جز یاس و ناامیدی از شرایط اقتصادی و معیشتی و سیاسی کشور احساس دیگری ندارند و ارتش بزرگی از جوانان لیسانس و فوق لیسانس های بیکار که بسیاری هم تعلق به اقشار کم درآمد جامعه دارند رو هسته ی اصلی این اعتراضات رو تشکیل میدهند آنها نه تنها از اصولگرایان ناامید شده اند بلکه از اصلاح‌طلبان نیز مأیوس شده اند. و تیر خلاص هم از امیدنداشتن به آینده سیاسی و اقتصادی دولت روحانی از سوی دولت دوازده هم به انها شلیک شده است.
ناراحتی مردم وقتی بیشتر نمود پیدا میکند که بسیاری از جوانان با هزاران انتظار و آرزو در انتخابات اردیبهشت شرکت کرده و نام روحانی رو داخل صندوقهای رأی انداختند اما با به راه افتادن امواج «عبور از روحانی» نه تنها از روحانی گله مند هستند بلکه احساس میکنند که از سوی روحانی و اصلاح‌طلبانی که مردم را ترغیب به شرکت در انتخابات میکردند به بازی گرفته شده اند.
همه شعارهایی که از سوی معترضین سرداده میشود نشانگر این است که مردم از کل نظام جمهوری اسلامی خشمگین هستند و خواهان تغییرات اساسی در کل نظام هستند.
اگر بخواهیم شعارهای ملیتهای ایران را از هم تمیز دهیم، متوجه این خواهیم بود که شعارهای ملیتهای زیر دست ایران مثل کوردها و عربها و ترکها نسبت با ملت حاکم، بیشتر رنگ و بوی سیاست میدهد تا معضلات اقتصادی و معیشتی! چرا؟ نبود آزادی و دموکراسی، عدم حق تدریس به زبان مادری ، انکار ملیتهای مختلف در ایران ، شهروند درجه 2و3 بودن و تبعیض نژادی و … معضلاتی هستند که ملیتهای ساکن ایران را بیشتر از بیکاری و فقر و گرانی آزار میدهند همه ی این مسائل در به وجود آمدن شعارهای متفاوت با سایر شهرهای مرکز کشور دخیل هستند و فکر میکنم بخاطر متفاوت بودن شعارها حکومت بیشترین نفع را خواهد برد و حامیان حکومت با تجربه طلب خطاب کردن ملیتهای مختلف در ایران، مردم معترض مرکزنشین را به اتحاد در برابر دشمنان فرضی که همیشه حکومت آخوندی برای خود میتراشد، تشویق میکنند.دراین شرایط همه مردم بایستی یکصدا باشند و شعارهای برابر و عاری از شعاری های نژادپرستانه سر دهند