بحثی پیرامون پرچم شیروخورشید و چرایی رد آن.

بحثی پیرامون پرچم شیروخورشید و چرایی رد آن.
این روزها بحث پرچم در تظاهرات ایرانیان خارج، در اروپا و آمریکا و کانادا و استرالیا، بە بحث مهمی تبدیل شدە است. برخی از ایرانیان، عموما از مناطق فارس نشین تاکید عجیب و غریبی بر یک پرچم واحد و استفادە از پرچم شیروخورشید دارند. در اعلامیەهای قبل از اجتماع و در رسانەهای اجتماعی اعلام می کنند کە از آوردن هر پرچم دیگر خودداری کنید، در تظاهرات بە گروههای ملی حملە کردە و خواهان پایین آوردن پرچم آنها بودە (در لندن و حملە بە کوردها) و جاهای دیگر مثلا کانادا خواهان پایین آوردن پرچمهای دیگر از سکوی سخنرانیها شدند.
در این مقالە بە بحث پیرامون این موضوع می پردازم و چرایی رد این موضع شبە فاشیستی را توضیح می دهم.
یک
پرچم شیروخورشید، یک پرچم رسمی و تصویب شدە نیست. یعنی بر آمدە از یک پارلمان آزاد کە نمایندگان واقعی مردم و بر اساس انتخابات دموکراتیک آن را تصویب کردە باشند، نیست. بنابراین هیچ مرجعیت و مشروعیت قانونی، ملی و سندی ندارد.
دو
این پرچم، از یک پیشینە تاریخی و رژیمهای قاطعا غیردموکراتیک(استبدادی) می آید. یعنی در پس و بکگراوند این پرچم، یک حافظە تلخ تاریخی نهفتە کە مابە ازای آن، سرکوب سیاسی، فساد اداری و خانوادگی، تضاد با ملیتهای دیگر و آسیمیلەکردن آنهاست. بنابراین خیلی طبیعی است کە گروههای چپ، دموکراتیک، جهموری خواه، ملی و آزاداندیش و مدرن با آن هم ذات پنداری نداشتە باشند و خود را در افتخار آن (داخل گیومە) شریک ندانند، وانگهی این یک حق دموکراتیک و اولیە است.
سە
کسانی کە از یک پرچم و یک ملت دفاع کە نە، بلکە بەصورت تحمیلی و سرکوبگرانە آن را اعمال می کنند، کسانی هستند کە حداقل سابقە سی و چند سال زندگی در جوامع دموکراتیک غربی را دارند، خودشان از حق انتخاب و دموکراسی بهرەمند بودەاند، شهروند کشورهای اروپایی هستند و در انتخابات شرکت کردەاند، اما زمانی کە بە جامعە ایرانی و حق انتخاب و نمایش هویت ملی و فکری گروههای دیگر می رسد، تبدیل بە یک دیکتاتور تمام عیار می شوند.
متاسفانە این نوع تفکر و بینش، نشان از آیندەای روشن برای ایران بعد از جمهوری اسلامی ندارد.
چهار
این روزها بحث حقوق زنان، آزادی زن و زندگی تم اصلی تظاهرات و رویارویی با جمهوری اسلامی و حکومتهای تئوکراتیک است. اساسا انقلاب ژینا کە اکنون در خیابانهای ایران هیچ، بلکە در خاورمیانە، اروپا و آمریکا در جریان است و با اقبال بی نظیر جهانی و مدیایی روبرو شدە است، یک انقلاب زنانە و رهایی زن است. اما از آن طرف، پرچم شیروخورشید، حامل یک شیر نر است کە تماما نماد مردسالاری و نرینەگرایی است. بنابراین در فضا و روزهای این چنینی مثل امروز، دفاع از یک پرچم نرنماد، بیشتر مایە شرم است تا افتخار.
پنج
همان گروهها شدیدا بر ناسیونالیزم ایرانی و ضدیت با فرهنگ عربی غالب در حکومت اسلامی ایران تاکید دارند، و بر همین اعتبار بە حکومتهای عربی و پرچم آنها حملە می کنند. مثلا در مورد پرچم عربستان بە بودن شمشیر در آن اشارە می کنند کە نماد خونریزی و اشغالگری است. می گویند این یک نماد مدرن و تمدنی نیست. حال نمی شود فهمید نماد شمشیر در پرچم شیروخورشید چطور توجیه می کنند و اساسا شمشیر کاربردی غیر از کشتن و خونریزی دارد؟ مگر اینکە بە طرف پارادوکس رفت و استدلال کرد کە شمشیر ما از نوع دیگر است.
شش
پرچم شیروخورشید، بیشتر از آنکە بە پرچم یک کشور شبیه باشد، بە لوگوی یک باشگاه ورزشی و یک انجمن فرهنگی شبیه است. شما بە تمام پرچمها، چە تاریخی‌ترین آنها (دانمارک) و چ جدید‌ترین آنها(سودان جنوبی) نگاه کنید، نشانی از حیوانات در ان نیست. بحث آلت قتالە جای خود.
هفت
معمولا در تاکسی‌ها برای فرهنگ سازی و عدم گشاد نشینی مردان و تعرض بە حریم خانمها، یک کاغذ نصب می کنند کە نوشتە شدە جای من مساوی است با جای شما. یعنی پایتان را بە اندازە صندلی خود کە پولش را دادەاید، دراز کنید و بە حق و آزادی من زن تعرض نکنید.
این نمونە عادی در زندگی روزانە، در ابعاد کلان سیاسی و پرچم هم صادق است. در شرایط برابر کە ما معتقدیم و آنها معتقد نیستند، پرچم شیروخورشید همان اندازە اعتبار دارد کە پرچم کوردستان، پرچم احواز، پرچم بلوچوستان، پرچم آذربایجان و پرچم تالش اعتبار دارد.
هشت
سوءاستفادە از موضوع پرچم، می تواند یک تاکتیک انحرافی از طرف اپوزسیون نماهای جمهوری اسلامی باشد کە بە راحتی در گروههای شبە ناسیونالیستی ایرانی نفوذ می کنند و از موضع آنها و با اسم آنها بە احزاب و گروههای حقیقی و برانداز اپوزسیون حملە می کنند و باعث تفرقە و انحراف از استراتژی اصلی، همانا پاک کردن جمهوری اسلامی از صفحە تاریخ است، باشد.