اهمیت اتحاد بازیافتهی حزب دمکرات کردستان ایران
اهمیت اتحاد بازیافتهی حزب دمکرات کردستان ایران
آسو حسن زاده – کیهان لندن
—
پس از دورها گفتگو و فراز و نشیبهای بسیار، روند اتحاد دوبارهی حزب دمکرات کردستان و حزب دمکرات کردستان ایران به نتیجهی نهایی رسید و بعد از ظهر یکشنبه (٢١ اوت ٢٠٢٢) در شهر کویسنجق اعلام شد. بر اساس تفاهمنامهای که با ذهنیت توافق و توازن تنظیم شده است، دو حزب از این ببعد در چارچوب یک حزب واحد تحت عنوان حزب دمکرات کردستان ایران که تا برگزاری کنگره از طرف یک رهبری انتقالی مشترک اداره میشود، به مبارزهی خود بر علیه جمهوری اسلامی و برای دستیابی به حقوق مردم کردستان ایران ادامه خواهند داد.
اتحاد بازیافتهی حزب دمکرات کردستان ایران به شکاف سازمانیای پایان میدهد که نزدیک به شانزده سال پیش (دسامبر ٢٠٠٦) اتفاق افتاده بود. این انشقاق با اینکه مهمترین انشقاق تاریخ این حزب محسوب میشود، بیشتر حاصل یک بحران تشکیلاتی و مدیریتی بود تا اختلافات سیاسی و راهبردی. در طول مدت بیش از یک دهه و نیم فعالیت جداگانهی دو حزب و باوجود برخی رویکردهای مبارزاتی و تشکیلاتی متفاوت، دو جریان در کسوت ادامهدهندهی تاریخ حزب دمکرات و با تکیه بر همان میراث نمادی (مخصوصا جهموری کردستان و رهبران فقید این حزب قاضی محمد، عبدالرحمن قاسملو و صادق شرفکندی) و با پیروی از همان استراتژی کلان سیاسی (حل مسألهی کرد در چارچوب ایران) به فعالیت خود ادامه دادند.
روند عادیسازی روابط دو جریان و گفتگوهای اتحاد دوباره با فاصلهای نه چندان دور از انشعاب شروع شده بود و در سالهای گذشته هردو حزب در بعضی محافل خارجی و ایرانی (همچون انترناسیونال سوسیالیست و برخی ائتلافهای اپوزیسیون ایرانی) در کنار هم شرکت داشتند و در مرکز همکاری احزاب کردستان ایران نیز با هم هماهنگی میکردند. واقعیت وجود دو حزب دمکرات آنقدر به درازا کشید که در چیدمان سیاسی کردستان و اپوزیسیون ایرانی کاملا جا افتاده بود. اما نه مردم کردستان هرگز این دوگانگی را قبول کردند و نه رهبران دو حزب هیچگاه از ضرورت اتحاد دوباره غافل ماندند.
جایگاه تاریخی حزب دمکرات در جنبش هویتطلبانهی کرد و محبوبیت این حزب در میان مردم کردستان ایران به اندازهای است که همزمان با انتشار خبر به ثمر رسیدن تلاشهای دو حزب برای ادغام دوباره، موجی از شادی کردستان را فرا گرفت. همین الان که زمان اندکی از اعلام اتحاد مجدد دو حزب میگذرد، استقبال مردم کردستان و ناخرسندی جمهوری اسلامی بهنحوی است که وضعیتی کاملا غیر عادی بر شهر و روستاهای کردستان ایران حاکم است.
اتحاد دوبارهی حزب دمکرات کردستان و حزب دمکرات کردستان ایران یکی از مهمترین رویدادهای سیاسی مربوط به کردستان ایران در دو دههی گذشته تلقی میشود. اهمیت این رویداد فقط در این نیست که بدینگونه یک سری مشکلات و مناقشات داخل تئاتر مبارزهی کردهای ایران که هیچ ربطی به امر مبارزه نداشتند و به آن لطمه میزدند، حل و فصل میشود. بلکه به لحاظ ذهنی و عملی اتحاد دوبارهی حزب دمکرات میتواند بر صفآرایی و کنش و واکنشهای از این پس فرآیند خواهان تغییر در کردستان و حتی در ایران تأثیر بگذارد. با اتحاد نیرو و ظرفیتهای مبارزاتی دیرین و تازهای که در داخل حزب دمکرات و حول این حزب گرد آمدهاست، نقش محوری حزب دمکرات در جنبش سیاسی کردها در ایران از نو برجسته شده و قابلیت این را دارد که مجموع رفتار سیاسی کردها در ایران را تحتالشعاع خود قرار دهد.
با درنظرگرفتن روابط حسنهی میان حزب دمکرات کردستان ایران و سایر جریانات سیاسی کردستان ایران مخصوصا کوملهها و اینکه هردو حزب دمکرات پیشین ضمن برخورداری از نیروی پیشمرگ، از پایگاه مردمی قویای برخوردار بودند و نگاه مثبت و کارایی به حوزهی مردم و فعالین مدنی در داخل کشور داشتند، اتحاد دوبارهی حزب دمکرات میتواند برای کردها در ایران بطور رسمی یا در عمل باعث ایجاد یک مرکزیت جدید سیاسی با سازوکارهای مبارزاتی توانمند و فراگیر شود. چنین امری به رؤیت بیشتر نیروی بالفعل و جهانبینی سیاسی کردهای ایران در سه بعد کمک میکند: رو به بخشهای دیگر کردستان که بعضی از جریاناتشان سعی بر نفوذ و مداخله در کردستان ایران دارند؛ رو به جامعهی سیاسی ایران که هنوز دارای نگاه یکدست و مطلوبی در قبال خواستههای مردم کردستان نیست؛ و رو به جامعهی بینالملل که بدلیل پراکندگی و عدم اتحاد اپوزیسیون ایرانی هنوز جریانات مخالف جمهوری اسلامی و مردم ایران را در محاسبات مربوط به نحوهی تعامل با رژیم و آیندهی این کشور دخیل نمیکند.
اتحاد دوبارهی حزب دمکرات با اینکه به درجهی اول در راستای پا نهادن کارزار مبارزاتی مردم کردستان به مرحلهی بهتری صورت گرفته، برای اپوزیسیون ازهم گسستهی ایرانی هم حامل پیام اتحاد و همگرایی است. در عین حال، این اتحاد بازیافته بدلیل اینکه میتواند تشکیل یک قطب سیاسی منسجم و پاینده برای کردها در ایران را در پی داشته باشد، مخصوصا در حوزهی ملیتها و خواستههای هویت محور که مهمترین عامل تعیین کنندهی آیندهی همزیستی در ایران میباشد، برای جامعهی سیاسی ایران اعم از حاکمیت و اپوزیسیون چالش آفرین خواهد بود.
مهمترین چالش را نباید در کوتاه مدت و در یکی شدن ظرفیتهای عملی مبارزه مردم کردستان جست، بلکه باید در دراز مدت و در حوزهی سیاسی و گفتمانی به دنبال آن گشت. بطور مشخص، هفتاد و هفت سال پس از تأسیس حزب دمکرات کردستان، با همهی هزینهای که کردهای ایران در راه آزادی و دمکراسی پرداخت کردهاند و علیرغم رویکردهای رویهمرفته متعادل و مسالمت آمیزی که جریانات سیاسیاشان در پیش گرفتهاند، عدم توجه جامعهی سیاسی ایران به جوهر اصلی مسألهی کردستان میرود برخی از نخبههای سیاسی کنونی و نسلهای آتی کردستان را به این نتیجهگیری برساند که اگر قرار باشد نگاه و تعامل حاکمیت و جامعهی سیاسی ایران به مسألهی کردستان همانی باشد که تا کنون بوده است، شاید آنها دیگر خود را با اصل تمامیت ارضی مقید نکرده و به فکر سیاستورزی عملی بر اساس حق تعیین سرنوشت باشند.
بنابراین، اپوزیسیون ایرانی و مایههای حاکمیت آیندهی ایران باید متوجه این واقعیت باشند که اگر واقعا دغدغهی همزیستی مسالمتآمیز در ایران آینده را در سر دارند، پارتنر و مخاطب قویتر و معقولتری از حزب دمکرات کردستان ایران را نخواهند یافت. حزب دمکرات کردستان ایران در طول هفت دهه و نیم گذشته با اینکه آماج خشنترین اشکال یورش و سرکوب از طرف هر دو نظام حاکم پیدرپی در ایران بودهاست، قدیمیترین جریان سیاسی در ایران است که کماکان در میدان اصلی مبارزه باقی مانده است، پایگاه مردمی وسیع و آشکاری دارد و در سطح خارجی هم از همهی جریانات اپوزیسیون ایرانی بیشتر دارای اعتبار و روابط است. از طرف دیگر، این حزب باوجود نفوذ و توانی که دارد و علیرغم ستمی که بر آن و بر مردمش روا شده است همچنان بر سیاست و رویکردهای معقول و دمکراتمنشانهی خود مسر است.
مبرهن است که اتحاد دوبارهی حزب دمکرات برای خود این حزب هم خالی از چالش نیست. رهبران از این پس این حزب صرفنظر از اینکه باید حفظ هرچه بهتر این دستاورد را در تعمیق هرچه بیشتر آن ببینند، میبایست مفیدترین سنتز را از ظرفیتسازیهای سیاسی و تشکیلاتی پیشین دو طرف ارائه داده و به اجرا بگذارند و به مشارکت نیروی جوان و زنان و انعکاس تنوعات سنتی یا بتازگی سردرآوردهی جامعهی کردستان در اداره و سیاستهای خود بیشتر توجه کنند. از دیگر جهت و از همه مهمتر، با در نظرگرفتن محدودیتهای ناشی از وجود رهبریت حزب دمکرات کردستان در عمق اقلیم کردستان عراق و نقش مخرب جمهوری اسلامی در منطقه، بجاست ساختار و عملکرد حزب دمکرات به شکلی بازسازی شود که مبارزهی از این پس این حزب و بطور کل کردهای ایران در همهی بسترها بصورت هماهنگتر، میدانیتر و اثربخشتری بهپیش برود.
فراتر از اینها، اگرچه اتحاد دوبارهی صفوف حزب دمکرات گام بزرگیست، گام بزرگتر اتحاد بیشتر جنبش سیاسی کرد در ایران و دستیابی به همگراییهایی در سطح اپوزیسیون ایران است که هردو مهم دمکراسی و حقوق ملیتها را توأمان در نظر داشته باشد.
اتحاد بازیافتهی حزب دمکرات نشان از بلوغ و حس مسؤولیت رهبران و اعضای این خانوادهی سیاسی دارد و نویدبخش فصل جدید و باروری از حرکت تغییرخواهانهی مردم کردستان و ایران است. همهی آنهایی که در انتظار چنین فصلی بودند باید از اتحاد دوبارهی حزب دمکرات کردستان ایران و از اینکه جریان سیاسی چنان متین و با قدمتی دوباره قوت بگیرد، خوشحال باشند.
بلز پاسکال میگوید:”هر کثرتی که به اتحاد نیانجامد درهم برهمی ببار میآورد، و هر اتحادی که بر کثرت اتکاء نکند، استبداد ببار میآورد”. بگذار این گفته سرمشق منبعد دمکراتها و آزادیخواهان در کردستان و ایران باشد.