آقای رضا پهلوی! هیچ پیمانی، بدون قبول کثیرالمللە بودن ایران و برابرحقوقی آنان موفق نمی‌شود! حسن حاتمی

روز ٢٨ سپتامبر٢٠٢٠ سخنان جدیدی تحت عنوان “پیمان نوین” از آقای رضا پهلوی – شاهزادەای کە خود را یک شهروند عادی ایرانی و مبارز راە آزادی میداند- در رسانەها پخش شدە است. این سخنان از جوانب مختلف تعبیر و تفسیر بردار است، ولی در مجموع مثبت است. البتە ایدەی اتحادی فراگیر و همگانی بخصوص از سوی احزاب و سازمانهای و شخصیتهای پر طرفدار، با سابقە یا کم سابقە ولی تأثیر گذار خوب است. ولی این نوع پیشنهاد بدون راهکار آقای پهلوی با امید آفرینی عملی کە بتواند همەی مردمان موجود در ایران و خارج از ایران کە مطالبات آنان را بر گیرد، نقشەی راە نخواهد بود.
این اولین بار نیست کە آقای رضا پهلوی پیام میدهد و یا احزاب و سازمانهای مبارز – متأسفانە پراکندە- را، بە اتحاد و ائتلاف دعوت میکند. حتا خودش هم بەنوعی تشکل سازی کردە و یا بە اعتبار او تشکل سازی شدە است، ولی فراگیر و جدی راە نمی‌پیمایند. برای نمونە “شورای ملی ایرانیان”، “فرشگرد” و…
اما بە نظر من، تا ناسیونالیزم فارس – کە نام ایرانی را هم بر خود می‌نهند- چە بە شیوەی “نرم افزاری” و چە بە شیوەی “سخت افزاری” در ایران و خارج از ایران کە از سوی اکثریت قریب بە اتفاق آنان، چە سکولار دموکرات، چە جبهەی ملی، چە چپ، چە راست، چە نظامی و چە غیرە نظامی، چە اسلامی، چە مشروطە‌خواە، چە پادشاهی پارلمانی، چە میانە و منفردان و بەنام شهروند و هموند و غیرە سخن میرانند و مینویسند و برنامە و قانون اساسی تدوین میکنند – غیر از احزاب و سازمانهای تشکیل دهندەی، شورای دموکراسی خواهان و همبستگی برای آزادی و برابری در ایران – اینگونە کە تاکنون اندیشیدەاند، بیندیشند و عمل کنند و تغییر نکنند، تغییرات جدی و همە خلقی تحقق نخواهد یافت.
بعد از حاکمیت کودتایی و رضا شاە شدن “رضا خان میر پنج یا شست تیر” با قدری و پیادە کردن تز “دولت – ملت” بسان آتا ترک در ترکیە با همان سبک و سیاق، ولی با نامی جدا، کە متأسفانە ملل یا ملیت‌های موجود در ایران یعنی تورک‌های آذری، کوردها و لرها، عرب‌ها، بلوچ‌ها، ترکمن‌ها، و هویت‌های دیگر، گیلکی و مازندرانی و بختیاری و غیرە را سرکوب خونین نمود و از آن تاریخ تبعیض، یکە‌تازی فارسی از طریق، یک زبان، یک پرچم و “ایرانی یکپارچە و واحد” ساختە شد. امروز نیز بنام” وحدت و تمامیت ارضی ایران”، کە بیشتر در برابر ملیت‌های غیرە فارس و بە منظور نادیدە گرفتن حقوق و آزادیهای آنان، و چرخەی سرکوب همگانی در اولویت قرار دادە می‌شود. کما اینکە در دورەی شاهان در برابر قدرتهای منطقەای بخش‌های مهمی از ایران را از دست دادەاند. – چالدران، گلستان و ترکمنچای و بحرین-. در دوران جمهوری اسلامی هم در دریای خزر از سهم ٥٠٪ی بە کمتر از ١٥٪، “نرمش قهرمانە” – کە بعضی از کارشناسان و تحلیگران، آنرا “ترکمنچای دوم” می‌نامند. با توجە بە اخبار و تفسیرها، اجارە دادن بخشی از خلیج فارس و دریای عمان، بە چین و پایگاە شکاری همدان و بیشترنیروگاهها بە روسیە سپردەاند. این روش‌ها، بسوی “تیول دار شدن” راە می‌پیماید.
آقای رضا پهلوی! تا در ایران کثرالمللە موضوعات مهم و لازمەی باهم بودن بەصورت داوطلبانە طرح، نگردند و روی آن توافوق نشود و در قانون اساسی آیندە گنجاندە نشود و از روز اول اجرای قانون بدانها جامە عمل پوشاندە نشوند، هیچ “پیمان” ی موفق نخواهد شد، حتا اگر “رژیم چینچ” هم عملی شود. بخشهای اصلی آن اصول بطور مختصر چنین‌اند: استفادە از هویت اصلی ملیت‌های موجود در ایران، کە برسمیت شناختن زبانهای محلی و منطقەای و تحصیل بە زبان مادری از کودکستان تا پایان دانشگاە، استفادەی تمام اخیتار ازامکانات محلی برای عمران و آبادانی، استفادەی آزاد از فرهنگ‌های محلی، پرچم مخصوص ملی- منطقەای کە با پرچم بەتصویب رسیدەی سراسری بە هم در اهتزاز باشند، مانند کانادا و فنلاند و سویس و سایر کشورهای فدرالی تا کانتونی. ادارەی منطقەای ملیت‌ها و مشارکت آنان در ادارەی مرکزی با سهمی برابر در همەی امور مملکت‌داری، مخصوصەن، اقتصادی، نظامی و امنیتی. جلب اعتماد همگانی از طریق دموکراسی مدرن کە در آن احزاب و سازمانهای محلی و سراسری بە شکل آزادنە، همەی ایران را سرای خود بدانند. شایستگی و خدمت صادقانە با توجە بە استعداها بدورازتعصب ملیتی، کە آنگاە بەتدریج جایگزین فرهنگ استبدادی چە از نوع شاهنشاهی و چە از نوع اسلام سیاسی گردد.
لازم است قبل از “رژیم چینج” و از هم اکنون روندی را آغاز کرد کە، میان احزاب، سازمانهای مبارز چندین سالە و شناختەشدەی ملیت‌ها، زندان دیدەها، خانوادەی اعدام شدگان، آوارەهای دور از ایران، مغزهای فراری دادە شدە، سرمایەداران ملی و حقوق محور و شخصیت‌های دلسوز و حقوق‌مدار، توافقی بر سر ادارەی آیندەی ایرانی کە قرار است، دموکرات، سکولار ومردمی باشد، صورت گیرد. همە در گفتار، رفتار و نوشتار، اصولی توافوقی را رعایت کنند و از آن واقعیت جغرافیایی موزائیک ٦ رەنگی – کە در درون آنان نیز رنگهای دیگر رگەهەی ملی و مذهبی و غیرە مذهبی- وجود دارند و کثیرالمللە بودن برمبنای حق حیات و زیست مسالمت آمیز ایرانی قرن ٢١ و حقوق رعایت شدە، مد نظر باشد. مطمئنم آنوقت درهای بزرگی برای آزادی، رهایی، پیشرفت، همە باهم بودن و همە را همدل و صاحب حق دانستن، “در بهار زندگی” همگی گشودە خواهد شد.
آقای رضا پهلوی محترم! بیشتر ملیتىهای غیر فارس و فارسهای آزادیخواە و دموکراسی طلب، از پدر بزرگ و پدر و بستگان شما – بەعنوان نماد ٥٧ سالەی حاکمیت پهلوی‌ها- دلی پر خون، تبعیضات فراوان، زندانها، شکنجەها، اعدام‌هایی کە در کارنامەی استبدادی آنان وجود دارد، در تاریخ مبارزاتی و هویتشان وجود دارد.اگرقرار باشد، اقتدار “پهلوی سومی” هم بر فرض محال – کە در سیاست محال نیست- ممکن گردد؛ لازم است در این پروسەی توافوق مورد اشارەی بالا، از اعمال کودتایی پدر بزرگ و پدرتان و آنچە بر مخالفان و خانوادە و مناطق آنان و محرومیت‌ها و تبعضات سازمان دادە شدە و نوع ناسیونالیزم ایرانی – کە در کتاب ریچارد کاتم بخش کوچکی از آن نوشتە شدە است- لازم است تبری جوئید. همانند خانم مادلین اولبرایت – وزیر خارجە وقت بیل کلینتۆن، درمورد کودتایی ننگین ٢٨ مرداد ٣٢- از “نقرە داغ” پهلوی‌های اول و دوم عذر خواهی کنید و راە کثیرالمللە بودن و حق‌مداری همگانی مردمان ایران را برتابید.
آقای رضا پهلوی! آنگاە میتوانید سنگ و شهرت خودت را، اگر در سلک رهبربودن گام بردارید، راە گاندی قرن بیستم را در قرن بیست و یکم بپیماید و آنچنان شور و هیجان، همرزمی و همگامی، امید بە تغییر، همبستگی و خودباوری‌ها را در میان مردمان داخل و خارج از ایران تقویت کنید، کە برای رهایی از بندگی و بردگی اسلام سیاسی در شکل “جمهوری ولایت مطلقە فقیە” آن “آلترنایتف همەی مبارزان” تحقق یابد.
مردمان ایران از وضعیت اسفناک و داغان مملکت، کە میلیونها معتاد، دهها میلیون زیر خط فقر معیشتی، هزاران زندانی سیاسی و غیر سیاسی، در آستانەی فروپاشی اجتماعی قرار گرفتن، با تز ایران بر باد دە “مرگ بر مخالفان و دژمن‌های همیشە حاضر” رژیم اسلامی، خصوصەن آمریکا و اسرائیل ستیزی و “فلسطین محوری”، خرج امکانات کلان ایرانیان برای “امت اسلامی خمینیستی” و “تمدن اسلامی علی خامنەای”، و بە کشتن دادن هزاران انسان مفید- اگر درست از آنان استفادە شود- در جنگ‌های نیابتی منطقەی – کە اگر طولانی‌تر شوند و راهشان سد نشوند- صلح جهانی را هم بە خطر می‌اندازد، احتیاج بە استفادە و گردهمایی همەی پتانسل‌های مبارزاتی همەی مبارزان راە آزادی و رهایی از استبداد را می‌طلبد.
همچنین در این مسیر میتوان و لازم است از کشورهایی کە بەهرعنوانی از این رژیم ننگین و آدم کش اسلامی در بیش از ٤٠ سالەی “داعش شیعە”ایش ضربە خوردەاند و یا معتقدند ادامە سلطەی جنگ افروزی‌هایش، برای صلح منطقەای و جهانی مضر است و کمک‌های لازم مخصوصەن بستن راههای دیپلوماتیک و ستاندن یا معلق کردن کرسی سازمان ملل بە دلیل نقض روزمرەی حقوق بشر و استفادە از زور و ترور برای ماندن در قدرت استبداد مذهبی‌اش و کشتار مخالفان در زندانها- در سال ١٣٦٧- اعدام‌های مکررآنان، و ترورهای اپوزیسیون و مخالفان در خارج و داخل آن و محکومیت سران آدم کش رژیم در داداگاە موآبیت اڵمان در جنایت میکونوس و قتل‌های زنجیرەای و ریختن خونشان درکف خیابان‌ها و نیزارها، تیراندازی و کشتە و زخمی نمودن کولبرهای کورد و سوخت بران بلوچ، کشتار جمعی موشکی مسافران مدنی هواپیمای اوکراینی – کە همگی با هم مصداق جنایت علیە بشریت اند و… دریافت کرد.
آقای رضا پهلوی! اگرخود را دلسوزو پیگیرحق همگانی می‌دانی، بە مردمان در ایران و خارج از ایران و مطالبات و حق‌مداریشان – با دیدگاە پنج ملیت غیرە فارس + یک ملیت فارس- بنگر و بە “پیمان نوین”ت بیندیش. در این پیمان تجدید نظرکن و با همفکرانت در کشتی جداگانە سوارمشو یا کاپیتان نباش. هواپیمایی را خلبانی کن، کە همەی ایدەها، ملیت‌ها، مذاهب و غیرمذاهب، موافقان و مخالفان از هر طیفی مسافران شادمان و خود باور و ایران سازی باشند کە دموکراسی در آن جای بگیرند، کە بە آزادی و رهایی واقعی برسند و بسوی تمدن انسانی دارای حیات – بدون اعدام- و حقوق مدار، بسوی آشتی ملی، صلح و رفاە همگانی بە سلامتی بر پهنای ایران زمین بنشانید.
با امید موفقیت برای مبارزەای پیگیر و همگانی.